با عرض سلام و ارادت خدمت دوستان و معذرت خواهی ویژه برای قرار ندادن فایل تصویری(کلیپ) بخدا ما بی تقصیریم!کیفیت فایل واقعا بد بود برای دانلود..
عزیزانی که اونجا بودن دیدن که بین قسمت خواهران وبرادران پرده حائل بود و
با اعتراض چند دقیقه برداشته شد وگله هم داریم چون مسئولین محترم جلسه
فضا رو اونجور که باید محیا نکرده بودند و مسیر هم خیلی دور بود..بگذریم..
من خودم اگه میدونستم این جوری قراره برگزار بشه نمیرفتم!رک بگم!ولی خب چندتا عکس به زور تونستیم بگیریم که اونم واقعا غنیمت بود تو اون فضا..
دیگه ببخشید!یکم توضیح بدم راجع به جلسه..
ابتدا سرکار خانم حمامی اصل مادر شهید رضا پناهی شهید دوازده ساله دفاع
مقدس تشریف اوردن و سخنرانی کردن که بی نهایت حرفاشون زیبا بود و اگر
اونجا بودید فقط می توانستید در برابر صحبتهاشون سکوت کنید و سکوت...
(زمانی که ایشون صحبت میکردن پرده پایین بود و نشد عکس بگیریم متاسفانه ،از استاد عزیز فیض ببرید!)
بعد از ایشون سخنران قبل از استاد رائفی پور از خاطرات جبهه شون میگفتند که بازم حرفهاشون بی نهایت زیبا وتاثیر گذار بود..و بعد هم استاد عزیز و ارجمند جناب آقای رائفی پور که همه منتظرشون بودن!تشریف فرما شدن و مثل همیشه با اون آرامش و شوخ طبعی خاصی که دارن فضا رو آماده کردند برای صحبت از شهدا...
صحبت های استاد مثل همیشه دلنشین و
زیبا بود و واقعا از افراد بالای پنجاه سال تا بچه های دوازده سیزده ساله
همه با دقت گوش می دادند.
استاد
از صراط مستقیم گفت،از صدیقین،از شهدا و از اینکه شفاعت چه کسانی در روز
قیامت پذیرفته میشه و کسانی که عهد(امامت) رو بستن با خدا..
مدت
سخنرانی استاد خیلی کم بود یعنی بیشتر هم نمیشد چون ساعت نه و نیم ده
تازه با تاخیر خیلی زیاد روع شد و دوستان هم از نقاط مختلف کرج اومده
بودن(من خودم 1 رسیدم خونه!!)بیشتر هم نمیشد..واقعا بی برنامه بود جلسه و بیشتر حضار بعد از سخنرانی استاد (ساعت یازده و نیم شب!) بلند شدن و رفتن!در هر صورت فیض بردیم از صحبتهای استاد و اصل هم همین بود..
ببخشید
گزارش بیشتر شد چوقولی مسئولین برگزار کننده!! خب بد بود دیگه چی بگم!من
آدمی نیستم الکی تعریف کنم!بد بود آقا! جا بد بود،سالن بد بود،تهویه بد
بود،راه دور بود،ساعتش که دیگه اونایی که بودن نظر بدن من نمیگم!روایت عهد بهتره خدایی قدرشو نمیدونیم!راستی
عزیزانی که میخوان راجع به جزئیات بدونن هیچی نبود کیک یزدی با شربت
پرتقال دادن! آخرشم مثل اینکه به آقایون چایی دادن(ما هم که سمرقند بودیم
اون وسط!!) تازه گرم صحبتهای استاد بودیم دوباره پرده رو انداختن!(اصن
یه وضی!) یعنی الان کامنت بدید این چیه و فلان همین دوربینو پرت میکنم تو
صفحه مانیتور لب تابم اعصاب ندارم نزدیک من نشید فعلا!برید گلایه هاتونو
به مسئولین برگزار کننده محترم(ووووی) بفرمایید!
خلاصه که همین دیگه خوبی بدی ناقصی دیدید حلال کنید(منو نه مسئولین را!!)
بازم خدا خیرشون بده،عیب نداره!مهم صحبتای استاد عزیز بود و اونایی که میخواستن بفهمن و درک کنن فهمیدن ودرک کردن...باور
کنید یه تیکه هایی از صحبت استاد فکر میکردی شهدا جلو روت وایسادن بی
نهایت معنوی...نمیدونم چه جوری وصفش کنم اون لحظات رو...فقط میدونم اگه
همین الان به حضار اون جلسه(که درک کردند) بگید باید برید جنگ همه از خدا
خواسته داوطلبانه میرن و مثل آقاشون اباعبدالله خون میدن در راه الله..
همینو میدونم اگه یک لحظه شهادت و مقامش رو درک کنیم به هیچ چیز در این دنیا راضی نخواهیم شد اینو مطمئنم..
یا حق..