ابلیس و دار و دستهاش -این دشمنان سخت کوش انسان- «غدیر» را هولناکترین مقطع
برای خود به حساب آوردند. آنان واهمه داشتند که پس از غدیر، راه گمراهیِ
انسانها بسته شود. به همین جهت در آن روز، بسیار محزون بودند و فریادشان
بلند بود.
ولی شیاطین انسی به فریاد ابلیس و گروهش رسیدند و در همان غدیر وعدههایی به
او دادند و نقشههایی کشیدند و توطئههایی نمودند که آن حزن و اندوه و
فریادهای شیطان یکباره تبدیل به خوشحالی و سرور گردید.
هنگامی که پس از رحلت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله اجرای دقیق آن نقشهها را در سقیفه دیدند سر از پا نمیشناختند، و ابلیس (بزرگِ
شیاطین) در آن روز تاجگذاری کرد و دستور شادی و سرور رسمی به گروهش داد.
احادیثی که ذیلاً ذکر میشود شاهد این مدعا است.
فریاد شیطان در غدیر
امام باقر علیهالسلام فرمود: ابلیس چهار مرتبه فریاد بلند کشیده است: روزی که مورد لعن خداوند قرار
گرفت، روزی که از آسمانها به زمین فرستاده شد، روزی که پیامبر
صلی اللَّه علیه و آله مبعوث شد، روز غدیر خم (که امیرالمؤمنین علیهالسلام منصوب شد).[1]
وعدههای منافقین به شیطان
امام باقر علیهالسلام فرمود: هنگامی که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله دست امیرالمؤمنین علیهالسلام را گرفت و فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلیٌّ مَوْلاهُ»، ابلیس و بزرگان گروهش حاضر بودند.
شیاطین به او گفتند: به ما چنین نگفته بودی! بلکه خبر داده بودی که هرگاه پیامبر
از دنیا برود اصحاب او متفرق میشوند! این طور که او صحبت کرد برنامهی
مستحکمی را پیشبینی کرد که هر کدام از جانشینانش هم از دنیا برود دیگری به
جای او مینشیند!
ابلیس در پاسخ گفت:
بروید، که اصحاب او به من وعده دادهاند که به هیچیک از گفتههای او اقرارنکنند، وآنان هرگز این وعدهی خود را نمیشکنند![2]
سرور و شادی شیطان از کفر و ارتداد مسلمین
امام باقر علیهالسلام فرمود: هنگامی که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در روز غدیر دست امیرالمؤمنین علیهالسلام را گرفت، ابلیس در بین گروهش فریادی کشید و همهی شیاطینی که در خشکی و دریا
بودند نزد او گرد آمدند و گفتند: ای آقای ما، و ای مولای ما، چه نگرانی
برایت پیش آمده است؟ ما فریادی وحشتناکتر از این از تو نشنیده بودیم!
ابلیس گفت:
این پیامبر کاری کرد که اگر به نتیجه برسد هرگز معصیت خداوند انجام نخواهد گرفت.
شیاطین گفتند: ای آقای ما، و ای مولای ما، تو بودی گمراه کنندهی آدم!!
هنگامی که منافقین در بین خود گفتند: «پیامبر از روی هوای نفس سخنمیگوید»، و
یکی از آن دو نفر (ابوبکر و عمر) به دیگری گفت: «نمیبینی چگونه چشمانش در
سرش مانند مجانین میگردد»، هنگامی که این سخنان را گفتند ابلیس از خوشحالی
فریادی کشید و دوستانش را جمع کرد و گفت: «شما میدانید که من قبلاً گمراه
کنندهی آدم بودهام»!؟ گفتند: آری. ابلیس گفت: «آدم عهد و پیمان را شکست
ولی به خداوند کافر نشد؛ اینان عهد و پیمان را شکستند و به پیامبر کافر
شدند»!!
هنگامی که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله از دنیا رفت و مردم غیر علی علیهالسلام را برای خلافت بپا داشتند، ابلیس تاج پادشاهی بر سر گذاشت و منبری نصب کرد و بر روی آن نشست و شیاطینش را جمع کرد و به آنان گفت:
شادی کنید، چرا که تا امام قیام نکند خداوند اطاعت نمیشود.[3]
تلاش شیطان برای به گناه کشیدن شیعیان
امام صادق علیهالسلام فرمود: هنگامی که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله سخنانش را در غدیر فرمود و امیرالمؤمنین علیهالسلام را برای مردم نصب کرد، ابلیس فریادی کشید که بزرگانِ گروهش نزد او جمع شدند و گفتند: ای بزرگِ ما، این چه فریادی بود؟! ابلیس گفت:
وای بر شما ! امروز مانند روز عیسی است!
بخدا قسم، مردم را در این باره گمراه خواهم کرد...
بار دیگر ابلیس فریادی کشید و بزرگان گروهش نزد او جمع شدند و گفتند: ای بزرگِ ما، این فریادِ دوم چه بود؟! ابلیس گفت:
خداوند در بارهی گفتهی من آیهای نازل کرد: «وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ
اِبْلیسُ ظَنَّهُ»: «ابلیس گمان خود را بر آنان به صدق رسانید».
سپس ابلیس به سوی آسمان متوجه شد وگفت:
خداوندا، به عزّت و جلالت قسم، گروههای هدایت یافته را هم به بقیه ملحق خواهم کرد!
در اینجا پیامبر صلی اللَّه علیه و آله - که متوجه رفتار ابلیس بود- این آیه را از جانب خداوند تلاوت فرمود: «اِنَّ
عِبادی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ» : «تو را بر بندگانِ واقعیِ من
تسلط و راهی نیست».
بار دیگر ابلیس فریادی کشید و بزرگان گروهش بسوی او باز گشتند و پرسیدند: این فریاد سوم چه بود؟ ابلیس گفت:
بخدا قسم، از اصحاب علیّ (که نمیتوانم بر آنهاتسلّط داشته باشم)! ولی خداوندا،
قسم به عزّت و جلالت، گناهان را برای آنان (یعنی شیعیان علی) زیبا جلوه
خواهم داد تا با ارتکاب آن ایشان را به درگاه تو مبغوض نمایم.
[4]
سخن شیطان با پیامبر در غدیر
شیطان در روز غدیر به صورت پیرمردی زیبا روی نزد پیامبر صلیاللَّه علیه و آله آمد و گفت:
ای محمد، چقدر کماند آنان که واقعاً طبق گفتههایت با تو بیعت میکنند!![5]
حزن شیطان در غدیر، و سرور او در سقیفه
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: پیامبر صلی اللَّه علیه و آله به من خبر داد که: ابلیس و رؤسای اصحاب او هنگام منصوب شدن من در روز غدیر
حاضر بودند. در آن روز، اصحاب ابلیس رو به او کردند و گفتند:
این امت مورد رحمت قرار گرفتند و از گمراهی محفوظ شدند، و دیگر نه ما را و نه
تو را بر آنان راهی نیست، چرا که امام و پناه خود بعد از پیامبرشان را
شناختند.
ابلیس با ناراحتی و اندوه از آنان جدا شد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در ادامهی کلامش فرمود: پیامبر صلی اللَّه علیه و آله به من خبر داد: آن هنگام که مردم بعد از وفات من بیعت تو را بشکنند، ابلیس
اصحابش را جمع میکند و آنان در مقابل او به سجده در میآیند و میگویند:
ای آقای ما، ای بزرگِ ما، تو بودی که آدم را از بهشت بیرون کردی!
ابلیس میگوید:
کدام امت بعد از پیامبرشان گمراه نشدند؟! هرگز!! شما گمان میکنید من بر اینان
سلطه و راهی ندارم؟! چگونه دیدید مرا هنگامی که کاری کردم تا امر خدا و
پیامبر را در بارهی اطاعتِ علی بن ابی طالب کنار گذاردند؟...
[6]
پی نوشت :
[1] بحارالأنوار: ج 37 ص 121.
[2] بحارالأنوار: ج 37 ص 120 و 168. عوالم: ج 3:15 ص 125 و 135.
[3] روضهی کافی: ص 344 ح 542. جملهی آخر این حدیث در متن عربی چنین است:
«لایُطاعُ اللَّهُ حَتّی یَقُومَ الإمامُ». این جمله احتمال دو معنی دارد:
الف: تا امام بر حقی امور را به دست نگیرد خدا اطاعت نمیشود. ب: تا امام
زمان عجل اللَّه فرجه قیام نکند خدا بطور کامل اطاعت نمیشود.
[4] بحارالانوار:ج 37 ص 164 و 165.
[5] بحارالانوار: ج 37 ص 135. عوالم: ج 3:15 ص 303.
[6] کتاب سلیم: ح 579. روضهی کافی: ص 343 ح 541.
برگرفته از کتاب : گزارش لحظه به لحظه از واقعه غدیر
به قلم : محمد باقر انصاری زنجانی
[font=arial,helvetica,sans-serif]"التماس دعای فرج"