loading...
آخرالزمان
آخرین ارسال های انجمن
فاطمه بازدید : 692 سه شنبه 12 بهمن 1395 نظرات (0)
انلود سخنرانی استاد رائفی پور"یادواره شهید احمدی روشن" - کیفیت 80kb - حجم 39 مگابایت
دانلود سخنرانی استاد رائفی پور"یادواره شهید احمدی روشن" - کیفیت 24kb - حجم 12 مگابایت
فاطمه بازدید : 522 سه شنبه 12 بهمن 1395 نظرات (0)
دانلود سخنرانی استاد رائفی پور"ازمدافعان انقلاب تا مدافعان حرم" - کیفیت 80kb - حجم 40 مگابایت
دانلود سخنرانی استاد رائفی پور"ازمدافعان انقلاب تا مدافعان حرم" - کیفیت 24kb - حجم 12 مگابایت
فاطمه بازدید : 387 یکشنبه 09 آبان 1395 نظرات (0)
دانلود سخنرانی استاد رائفی پور با موضوع اخلاق عاشورایی
جلسه اول ظهر تاسوعا 95- MB-11.7دانلود فایل
جلسه اول ظهر تاسوعا 95- MB-37.3دانلود فایل
جلسه دوم ظهر عاشورا 95- MB-10.6دانلود فایل
جلسه دوم ظهر عاشورا 95- MB-35.6دانلود فایل
فاطمه بازدید : 374 جمعه 21 خرداد 1395 نظرات (0)

 دریافت کتاب "خیانت به فرمانده"

 روایتی شنیده نشده از اسرار اسارت " حاج احمد متوسلیان"

 به مناسبت سوم خرداد ماه (روز مقاومت، آزادسازی خرمشهر)

کتاب جنجالی «خیانت به فرمانده»

نوشتۀ کامران غضنفری

فاطمه بازدید : 391 یکشنبه 20 دی 1394 نظرات (0)
سخنرانی استاد رائفی پور- تهران- مهر 94- یادواره شهدا-9.90 MB
سخنرانی استاد رائفی پور- تهران- مهر 94- یادواره شهدا-32.9 MB
فاطمه بازدید : 458 جمعه 08 آبان 1394 نظرات (0)
فاطمه بازدید : 462 چهارشنبه 07 مرداد 1394 نظرات (0)

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور 7 تا 9 آذر ماه ۱۳۹۳ مشهد مقدس

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-ماهواره شب اول -70 دقیقه-حجم 13مگابایتدانلود فایل
دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-ماهواره شب اول -70 دقیقه-حجم 45.5مگابایتدانلود فایل
دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-ماهواره شب دوم-105دقیقه-حجم 18مگابایتدانلود فایل
دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-ماهواره شب دوم-105دقیقه-حجم 60مگابایتدانلود فایل
دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-ماهواره شب سوم-116دقیقه-حجم20مگابایتدانلود فایل

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-ماهواره شب سوم-116دقیقه-حجم66.8مگابایتدانلود فایل
فاطمه بازدید : 1286 چهارشنبه 27 خرداد 1394 نظرات (0)

برای دانلود روی لینک زیر کلیک فرمایید :

http://s5.picofile.com/file/8106940900/Vasvas_Shojaee.mp3.html

فاطمه بازدید : 557 چهارشنبه 27 خرداد 1394 نظرات (0)

برای درس خوندن هیچ وقت دیر نیست!/استاد شجاعی

دانلود با لینک مستقیم از آپارات :

http://hw5.asset.aparat.com/aparat-video/8258122bb6feaf1334896175f6de06a1415238__59616.mp4

فاطمه بازدید : 401 سه شنبه 05 خرداد 1394 نظرات (0)

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور 27 اردیبهشت 94 دانشگاه علوم انسانی گیلان


صوت ها

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-آندلوسیزه کردن-124 دقیقه-21.3 مگابایت


دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-آندلوسیزه کردن-124 دقیقه-71.1 مگابایت

فاطمه بازدید : 468 سه شنبه 05 خرداد 1394 نظرات (1)

دانلود نرم افزار حضرت عباس (ع) برای تلفن های همراه اندرویدی

شناسنامه، زندگینامه، مدایح، زیارت نامه، فضائل و کرامات حضرت عباس (علیه السلام)

دانلود اپلیکیشن حضرت عباس (ع) مخصوص اندروید

برنامه ی موبایل حضرت عباس (ع) حاوی مشخصات، زندگینامه، مدایح، زیارت نامه، فضائل و کرامات علمدار کربلاست. این اپلیکیشن برای گوشی های اندروید طراحی شده که در ادامه میتوانید دانلود کنید.

دانلود

حجم: 4.2 مگابایت

قابل اجرا در اندروید 2.1 به بالا

دانلود اپلیکیشن حضرت عباس (ع) دانلود اپلیکیشن حضرت عباس (ع)

 
فاطمه بازدید : 384 یکشنبه 03 خرداد 1394 نظرات (0)
فاطمه بازدید : 367 جمعه 15 اسفند 1393 نظرات (0)

ویژه نامه زیبا و کاربردی فاطمیه 1436 ساخته ی انجمن منجی دوازدهم در لینک زیر :

http://forum.zaman-aj.ir/vizhe/1393/VizheNameFatemieh1436/multimedia.php

 همراه با والپیپر و کلیپ و تاریخ و سخنان و نوای فاطمی .

فاطمه بازدید : 350 چهارشنبه 13 اسفند 1393 نظرات (0)
بسم رب الزهرا

سلام و عرض تسلیت به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها

[تصویر:  hazrate-zahra-yasgroup-ir-25.gif]
حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود 
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود 
ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه 
گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود

[تصویر:  hazrate-zahra-yasgroup-ir-40.gif]
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک 

[تصویر:  hazrate-zahra-yasgroup-ir-39.gif]

دیگر آن خنده ی زیبا به لب مولا نیست
همه هستند ولی هیچ کسی زهرا نیست
قطره ی اشک علی تا به ته چاه رسید
چاه فهمید کسی همچو علی تنها نیست
 
 [تصویر:  hazrate-zahra-yasgroup-ir-35.gif]
یا علی رفتم بقیع اما چه سود
هر چه گشتم فاطمه آنجا نبود
یا علی قبر پرستویت کجاست
آن گل صدبرگ خوشبویت کجاست
هر چه باشد من نمک پرورده ام
دل به عشق فاطمه خوش کرده ام
 
فاطمه بازدید : 429 یکشنبه 31 شهریور 1392 نظرات (0)

رهبر عاليقدر حضرت آيت الله سيد على خامنه اى فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمين حاج سيد جواد حسينى خامنه‌اى، در روز 24 تيرماه 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنيا گشود. ايشان دومين پسر خانواده هستند. زندگى سيد جواد خامنه اى مانند بيشتر روحانيون و مدرسّان علوم دينى، بسيار ساده بود. همسر و فرزندانش نيز معناى عميق قناعت و ساده زيستى را از او ياد گرفته بودند و با آن خو داشتند. 
رهبر بزرگوار در ضمن بيان نخستين خاطره هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده شان چنين مى گويند: 
«پدرم روحانى معروفى بود، امّا خيلى پارسا و گوشه گير... زندگى ما به سختى مى گذشت. من يادم هست شب هايى اتفاق مى افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهيّه مى کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود.» 
امّا خانه اى را که خانواده سيّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنين توصيف مى کنند: 
«منزل پدرى من که در آن متولد شده ام، تا چهارـ پنج سالگى من، يک خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقير نشين مشهد بود که فقط يک اتاق داشت و يک زير زمين تاريک و خفه اى! هنگامى که براى پدرم ميهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر اين که روحانى و محل مراجعه مردم بود، ميهمان داشت) همه ما بايد به زير زمين مى رفتيم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمين کوچکى را کنار اين منزل خريده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شديم.» 
رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقير امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صميمي، اينگونه پرورش يافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سيد محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را ياد بگيرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسيس اسلامى «دارالتعّليم ديانتى» ثبت نام کردند و اين دو دوران تحصيل ابتدايى را در آن مدرسه گذراندند.

در حوزه علميه

ايشان از دوره دبيرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز کرده بود. سپس از مدرسه جديد وارد حوزه علميه شد و نزد پدر و ديگر اساتيد وقت ادبيات و مقدمات را خواند. 
درباره انگيزه ورود به حوزه علميه و انتخاب راه روحانيت مى گويند: «عامل و موجب اصلى در انتخاب اين راه نورانى روحانيت پدرم بودند و مادرم نيز علاقه مند و مشوّق بودند». 
ايشان کتب ادبى ار قبيل «جامع المقدمات»، «سيوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سليمان خان» و «نوّاب» خواند و پدرش نيز بر درس فرزندانش نظارت مى کرد. کتاب «معالم» را نيز در همان دوره خواند. سپس «شرايع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا ميرزا مدرس يزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شيخ هاشم قزوينى و بقيه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره مقدمات و سطح را بطور کم سابقه و شگفت انگيزى در پنچ سال و نيم به اتمام رساند. پدرش مرحوم سيد جواد در تمام اين مراحل نقش مهّمى در پيشرفت اين فرزند برومند داشت. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمينه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آيت الله ميرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شيخ رضا ايسى» خواندند.

 در حوزه علميه نجف اشرف

آيت الله خامنه اى که از هيجده سالگى در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آيت الله العظمى ميلانى شروع کرده بودند. در سال 1336 به قصد زيارت عتبات عاليات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهاى خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سيد محسن حکيم، سيد محمود شاهرودى، ميرزا باقر زنجانى، سيد يحيى يزدى، و ميرزا حسن بجنوردى، اوضاع درس و تدريس و تحقيق آن حوزه علميه را پسنديدند و ايشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولى پدر موافقت نکرد. پس از مدّتى ايشان به مشهد باز گشتند.

 در حوزه علميه قم

آيت الله خامنه اى از سال 1337 تا 1343 در حوزه علميه قم به تحصيلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آيت الله العظمى بروجردى، امام خمينى، شيخ مرتضى حائرى يزدى وعلـّامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که يک چشم پدر به علت «آب مرواريد» نابينا شده است، بسيار غمگين شدند و بين ماندن در قم و ادامه تحصيل در حوزه عظيم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در ترديد ماندند. آيت الله خامنه اى به اين نتيجـه رسيدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمايند. ايشان در اين مـورد مى گويند: 
«به مشهد رفتم و خداى متعال توفيقات زيادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظيفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفيقى داشتم، اعتقادم اين است که ناشى از همان بّرى «نيکى» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آيت الله خامنه اى بر سر اين دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتيد و آشنايان افسوس مى خوردند که چرا ايشان به اين زودى حوزه علميه قم را ترک کردند، اگر مى ماندند در آينده چنين و چنان مى شدند!... امّا آينده نشان داد که انتخاب ايشان درست بوده و دست تقدير الهى براى ايشان سر نوشتى ديگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آيا کسى تصّور مى کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولايت امر مسلمين خواهد رسيد؟! ايشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ايام تعطيل يا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصيلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتيد بزرگ حوزه مشهد بويژه آيت الله ميلانى ادامه دادند. همچنين ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصيل و مراقبت از پدر پير و بيمار، به تدريس کتب فقه و اصول و معارف دينى به طلـّاب جوان و دانشجويان نيز مى پرداختند.

 مبارزات سياسى

آيت الله خامنه اى به گفته خويش «از شاگردان فقهى، اصولى، سياسى و انقلابى امام خمينى (ره) هستند» امـّا نخستين جرقـّه هاى سياسى و مبارزاتى و دشمنى با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهيد راه اسلام شهيد «سيد مجتبى نوّاب صفوى» در ذهن ايشان زده است، هنگاميکه نوّاب صفوى با عدّه اى از فدائيان اسلام در سال 31 به مشهد رفته در مدرسه سليمان خان، سخنرانى پر هيجان و بيدار کننده اى در موضوع احياى اسلام و حاکميت احکام الهى، و فريب و نيرنگ شاه و انگليسى و دروغگويى آنان به ملـّت ايران، ايراد کردند. آيت الله خامنه اى آن روز از طـّلاب جوان مدرسه سليمان خان بودند، به شدّت تحت تأثير سخنان آتشين نوّاب واقع شدند. ايشان مى گويند: «همان وقت جرقه هاى انگيزش انقلاب اسلامى به وسيله نوّاب صفوى در من به وجود آمده و هيچ شکى ندارم که اولين آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد».

 همراه با نهضت امام خمينى (قدس سره)

آيت الله خامنه اى از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابى واعتراض آميز امام خمينى عليه سياستهاى ضد اسلامى و آمريکا پسند محمد رضا شاه پهلوى، آغاز شد، وارد ميدان مبارزات سياسى شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشيب هاى فراوان و شکنجه ها و تعبيدها و زندان ها مبارزه کردند و در اين مسير ازهيچ خطرى نترسيدند. نخستين بار در محرّم سال 1383 از سوى امام خمينى (قدس سره) مأموريت يافتند که پيام ايشان را به آيت الله ميلانى و علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامه هاى تبليغاتى روحانيون در ماه محرّم و افشاگرى عليه سياست هاى آمريکايى شاه و اوضاع ايران و حوادث قم، برسانند. ايشان اين مأموريت را انجام دادند و خود نيز براى تبليغ، عازم شهر بيرجند شدند و در راستاى پيام امام خمينى، به تبليغ و افشاگرى عليه رژيم پهلوى و آمريکا پرداختند. بدين خاطر در 9 محرّم «12 خرداد 1342» دستگير و يک شب بازداشت شدند و فرداى آن به شرط اينکه منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد شدند. با پيش آمدن حادثه خونين 15خرداد، باز هم ايشان را از بيرجند به مشهد آورده، تحويل بازداشتگاه نظامى دادند و ده روز در آنجا با سخت ترين شرايط و شکنجه و آزارها زندانى شدند.

 دوّمين بازداشت

در بهمن 1342 - رمضان 1383- آيت الله خامنه اى با عدّه اى از دوستانشان براساس برنامه حساب شده اى به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و سخنرانى و منبر و ديدار با علما و طلـّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانى ها و افشاگرى هاى پرشور ايشان بويژه درايـّام ششم بهمن ـ سالگرد انتخابات و رفراندوم قلـّابى شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روزپانزدهم رمضان که مصادف با ميلاد امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابى ايشان در افشاگرى سياستهاى شيطانى و آمريکايى رژيم پهلوى، به اوج رسيد و ساواک شبانه ايشان را دستگير و با هواپيما روانه تهران کرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادى ـ در زندان قزل قلعه زندانى شدند و انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند.

 سوّمين و چهارمين بازداشت

کلاسهاى تفسير و حديث و انديشه اسلامى ايشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظير جوانان پرشور و انقلابى مواجه شد. همين فعاليت ها سبب عصبانيت ساواک شد و ايشان را مورد تعقيب قرار دادند. بدين خاطر در سال 1345 در تهران مخفيانه زندگى مى کردند و يک سال بعد ـ 1346ـ دستگير و محبوس شدند. همين فعاليّت هاى علمى و برگزارى جلسات و تدريس و روشنگرى عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار ديگر توسط ساواک جهنّمى پهلوى در سال 1349 نيز دستگير و زندانى گردند.

 پنجمين بازداشت

حضرت آيت الله خامنه اى «مد ظله» درباره پنجمين بازداشت خويش توسط ساواک مى نويسد: 
«از سال 48 زمينه حرکت مسلحانه در ايران محسوس بود. حساسيّت و شدّت عمل دستگاههاى جارى رژيم پيشين نيز نسبت به من، که به قرائن دريافته بودند چنين جريانى نمى تواند با افرادى از قبيل من در ارتباط نباشد، افزايش يافت. سال 50 مجدّداً و براى پنجمين بار به زندان افتادم. برخوردهاى خشونت آميز ساواک در زندان آشکارا نشان مى داد که دستگاه از پيوستن جريان هاى مبارزه مسلـّحانه به کانون هاى تفـّکر اسلامى به شدّت بيمناک است و نمى تواند بپذيرد که فعاليّـت هاى فکرى و تبليغاتى من در مشهد و تهران از آن جريان ها بيگانه و به کنار است. پس از آزادى، دايره درسهاى عمومى تفسير و کلاسهاى مخفى ايدئولوژى و... گسترش بيشترى پيدا کرد».

 بازداشت ششم

در بين سالهاى 1350ـ1353 درسهاى تفسير و ايدئولوژى آيت الله خامنه اى در سه مسجد «کرامت» ، «امام حسن» و «ميرزا جعفر» مشهد مقدس تشکيل مىشد و هزاران نفر ازمردم مشتاق بويژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلـّاب انقلابى و معتقد را به اين سه مرکز مى کشاند و با تفکّرات اصيل اسلامى آشنا مى ساخت. درس نهج البلاغـه ايشان از شور و حال ديگـرى برخوردار بود و در جزوه هاى پلى کپى شده تحت عنوان: «پرتوى از نهج البلاغه» تکثير و دست به دست مى گشت. طلـّاب جوان و انقلابى که درس حقيقت و مبارزه را از محضر ايشان مى آموختند، با عزيمت به شهرهاى دور و نزديکِ ايران، افکار مردم را با آن حقايق نورانى آشنا و زمينه را براى انقلاب بزرگ اسلامى آماده مى ساختند. اين فعاليـّت ها موجب شد که در دى ماه 1353 ساواک بى رحمانه به خانه آيت الله خامنه اى در مشهد هجوم برده، ايشان را دستگير و بسيارى از يادداشت ها و نوشته هايشان را ضبط کنند. اين ششمين و سخت ترين بازداشت ايشان بود و تا پاييز 1354 در زندان کميته مشترک شهربانى زندان بودند. در اين مدت در سلولى با سخت ترين شرايط نگه داشته شدند. سختى هايى که ايشان در اين بازداشت تحمّل کردند، به تعبير خودشان «فقط براى آنان 
که آن شرايط را ديده اند، قابل فهم است». پس از آزادى از زندان، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش هاى علمى و تحقيقى و انقلابى ادامه داشت. البته ديگر امکان تشکيل کلاسهاى سابق را به ايشان ندادند.

 در تبعيد

رژيم جنايتکار پهلوى در اواخر سال 1356، آيت الله خامنه اى را دستگير و براى مدّت سه سال به ايرانشهر تبعيد کرد. در اواسط سال 1357 با اوجگيرى مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابى ايران، ايشان از تبعيدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمى عليه رژيم سفـّاک پهلوى قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختى و تلخى، ثمره شيرين قيام و مقاومت و مبارزه؛ يعنى پيروزى انقلاب کبير اسلامى ايران و سقوط خفـّت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوى، و برقرارى حاکميت اسلام در اين سرزمين را ديدند.

 در آستانه پيروزى

درآستانه پيروزى انقلاب اسلامى، پيش از بازگشت امام خمينى از پاريس به تهران، «شوراى انقلاب اسلامى» با شرکت افراد و شخصيت هاى مبارزى همچون شهيد مطهرى، شهيد بهشتى، هاشمى رفسنجانى و... از سوى امام خمينى در ايران تشکيل گرديد، آيت الله خامنه اى نيز به فرمان امام بزرگوار به عضويت اين شورا درآمد. پيام امام توسط شهيد مطهرى «ره» به ايشان ابلاغ گرديد و با دريافت پيام رهبر کبير انقلاب، از مشهد به تهران آمدند.

 پس از پيروزى

آيت الله خامنه اى پس از پيروزى انقلاب اسلامى نيز همچنان پرشور و پرتلاش به فعاليّت هاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزديکتر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بى نظير و بسيار مهّم بودند که در اين مختصر فقط به ذکر رؤوس آنها مى پردازيم: 
٭ پايه گذارى «حزب جمهورى اسلامى» با همکارى و همفکرى علماى مبارز و هم رزم خود: شهيد بهشتى، شهيد باهنر، هاشمى رفسنجانى و... دراسفند 1357. 
٭ معاونت وزارت دفاع در سال 1358. 
٭ سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 1358. 
٭ امام جمعه تهران، 1358. 
٭ نماينده امام خميني«قدّس سرّه» در شوراى عالى دفاع ، 1359. 
٭ نماينده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، 1358. 
٭ حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاى دفاع مقدس، در سال 1359 با شروع جنگ تحميلى عراق عليه ايران و تجاوز ارتش متجاوز صّدام به مرزهاى ايران؛ با تجهيزات و تحريکات قدرت هاى شيطانى و بزرگ ازجمله آمريکا و شوروى سابق. 
٭ ترور نافرجام ايشان توسط منافقين در ششم تيرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران. 
٭ رياست جمهورى؛ به دنبال شهادت محمد على رجايى دومّين رئيس جمهور ايران، آيت الله خامنه اى در مهر ماه 1360 با کسب بيش از شانزده ميليون رأى مردمى و حکم تنفيذ امام خمينى (قدس سره) به مقام رياست جمهورى ايران اسلامى برگزيده شدند. همچنين از سال 1364 تا 1368 براى دوّمين بار به اين مقام و مسؤوليت انتخاب شدند.
٭ رياست شوراى انقلاب فرهنگ، 1360. 
٭ رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام، 1366. 
٭ رياست شوراى بازنگرى قانون اساسى، 1368. 
٭ رهبرى و ولايت امّت، که از سال 1368، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر کبيرانقلاب امام خمينى (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبرى به اين مقام والا و مسؤوليت عظيم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک و درستى بود که پس از رحلت امام راحل، با شايستگى تمام توانستند امّت مسلمان ايران، بلکه مسلمانان جهان را رهبرى نمايند.

فاطمه بازدید : 343 جمعه 29 شهریور 1392 نظرات (0)

چنین روایت شده كه وقتى اصحاب پیغمبر ـ صلّى اللّه علیه و آله ـ با یكدیگر مذاكره مى نمودند كه كدام یك از حروف هجا در كلام زیادتر استعمال مى شود، بالاخره رأى همه بر آن قرار گرفت كه الف زیادتر در كلام مى باشد.
ناگاه حضرت امیر المؤمنین ـ علیه آلاف التحیة و الثناء ـ وارد گردید و بدون آن كه قبلاً فكر كند و ترتیب كلماتى دهد كه در آن الف نباشد. این خطبه مفصّل را بیان فرمود كه هیچ الف در آن نیست و آن خطبه این است :(1)

حَمدتُ من عَظُمتْ مِنَّتُه ، و سَبغتْ نِعمته ُ، و سَبقتْ رَحمتُه ، و تَمّتْ كَلِمته ُ، و نَفذتْ مَشیتُه ، و بَلَغَتْ حُجّتُه ، جو عَدلتْ قَضیتُه .
حمد مى نمایم كسى را كه منّت او بزرگست ، و نعمت او فراوانست ، و رحمت او پیشى گرفته است بر غضب او، و علامات قدرت او تمام است ، و مشیت او فرو گرفته تمام موجودات را، و حجّت و برهان او همه جا رسیده ، و حكم او به عدل پیوسته .

حَمِدْتُ حَمْدَ مُقرٍّ بِربوبیته ، مُتَخَضِّعٍ لِعبودیتِه ، متنصّل من خَطیئتِه ِ، معترف بتوحیده ، جمستعیذ من وعیده ج مؤمّل من ربّه مغفرةً تُنجیهِ یوم َیشْغَلُ عن فصیلتِه و بَنیه .
خدا را حمد و ستایش مى نمایم ; ستایش كسى كه اقرار و اعتراف كننده است به پروردگارى او، و ذلیل مى باشد براى بندگى او، و از گناهان خود معذرت مى خواهد، و به یگانگى او اعتراف مى نماید، و پناه گیرنده به اوست از وعده هاى عذاب آخرت ، و از پروردگارش امیدوار مى باشد آمرزش و مغفرتى كه او را نجات دهد در روزى كه شخص را از خویشان و پسرانش باز مى دارد.

و نستعینُهُ و نسترشدُهُ و نُؤْمُنُ به و نتوكَّلُ علیه ، و شهدْتُ له بضمیر مُخلصٍ موقِن ٍ، و فَرَّدْتُه تفریدَ مُؤمنٍ مُتقن ، و وَحَّدتُه توحیدَ عبدٍ مُذعِن ٍ، لیس له شریكٌفى مُلكِه ِ، و لم یكن له ولى ٌّ فى صُنعِه ، جَلَّ عن مشیرٍ و وزیرٍ، و جتنزّه ج عن جمثل وج نظیر. عَلِمَ فستر، و بَطَن فخبرَ، و مَلَك فقهرَ، و عُصى َ فَغَفرَ، جو عُبِدَفَشَكرج و جحَكَمَ فَعَدل َج و تَكَرَّمَ و تَفَضَّل َ، لَم ْیزَلْ و لایزُول ، جوج (لیس كَمِثلِه شى ءٌ) جو هو قَبْلَ كلِّ شى ءج و بَعدَ كُل ّشَى ء.
و از او طلب یارى و ارشاد مى نمایم ، و به او ایمان آورده ام ، و بر او اتّكال و اطمینان داریم ، و به وحدانیت او شهادت مى دهیم به یقین قلبى كه خالص مى باشد از شكّ و ریب ، و یكتا و منفرد مى دانم خدا را، و به یكتایى او ایمان و یقین دارم ، و به وحدت و به یگانگى او اعتراف مى نمایم ; اعتراف بنده اى كه بند اطاعت در گردن نهاده ، براى كسى كه شریكى در ملك او نیست و براى او دوستى نیست كه كمك كند او را در خلقت ، خداى تعالى بزرگست ، و اجلّ از این است كه در كار خود با كسى مشورت نماید، و براى او وزیر و مثل و مانندى نیست ، و او منزّه و مبرّا مى باشد، و همهء چیزها رامى داند و پنهان مى دارد، و از پنهان خبر مى دهد، و مالك تمام موجودات مى باشد و بر آنها غالب است ، مخالفت امر او مى نمایند و مى آمرزد ومى بخشد، و چون عبادت كنند او را قبول فرماید، و حكم او به عدل مى باشد، و همیشه بسیار اكرام و تفضّل فرموده بر مخلوقات خود و همیشه خواهدفرمود، و مثل او چیزى نیست ، و خداى تعالى پیش از هر چیزى بوده و بعد از هر چیزى خواهدبود.

رَبٌّ متفرّدٌ بعزّتِه ، متملّكٌ بقُوّتِه ِ، متقدِّسٌ بِعُلوِّه ، مُتكبّرٌ بِسموِّه ِ، لیس یدرِكهُ بصرٌ، و لم یحِطْ به نظرٌ، قوى ٌّ منیع ٌ، بصیرٌ سمیع ، جعلى ّ حكیم  ، رؤوفٌ رحیم ،عزیزعلیم .
یگانه است پروردگار به عزّت خود، و (مالك هر چیزى است )، و تمكّن بر هر كارى دارد به قوّت خود، و منزّه است از صفات ممكنات به واسطه ءبرترى و علوّ خود، متكبّر است به جلالت شأن خود. نمى بیند او را هیچ چشمى ، و احاطه نمى كند به او هیچ قلبى ، و خداى تعالى صاحب قوّت ومقهور نشونده است ، و بینا و شنوا و بلندمرتبه و درست كار است ، رؤوف و مهربان و غالب و دانا مى باشد.

عَجَزَ عن وصفِه من یصُفه ُ، و ضلَّ عن نَعْتِه من یعْرفُه ، قَرُبَ فبعُدَ، و بَعُدفقرُب .
وصف كنندگان عاجزند وصف نمایند او را، عارفین و كسانى كه مى شناسند او را پى نبردند به صفات او، جزیرا كه داراى صفات متضادّه مى باشدج مثل این كه هم نزدیك است و هم دور، و هم دور است و هم نزدیك .

یجیبُ دعوةَ من یدعُوه ، و یرْزقُ عبدهُ و یحبُوه ُ، ذو لطفٍ خَفى ّ، و بطشٍ قَوِى ّ، و رحمةٍ مُوسَعَةٍ، و عقوبةٍ مُوجِعةٍ; رحمتُهُ جَنَّةٌ عریضةٌ مونَقَةٌ، و عقوبته جحیم ٌمؤصدة موبُقةٌ.
اجابت مى فرماید دعاى كسى را كه بخواند او را، و به بندگانش روزى مى دهد، و به آنها عطا و بخشش مى نماید، و صاحب لطف و بخشش پنهان است ،و سخت گیرندهء با قوّت مى باشد، و داراى رحمت واسعه و عقوبت دردناك است ، و رحمت او بهشت بسیار وسیع خوب است ، و مجازات او جهنّم بسیارسخت محیط دردناك مى باشد.

و شهِدْتُ بِبَعْث محمّدٍ جعبدِهِ وج رسولِه و صَفیه ، و حبیبِه و خَلیلِه ، بَعَثه فى خَیرِ عَصرٍ، وَ جفى ج حینِ فَترةٍ و كُفرٍ، رحمةً لِعبیدِه ، و منّةًلِمزیدِه ، خَتَم به نُبوّتَه ، و قَوّى بِه حُجّتَه ، فَوَعَظَ و نَصح َ، و بَلَّغَ و كَدَح َ، رؤوفٌ بِكلّ مؤمن ٍ، رحیمٌ جولى ٌج سخى ٌّ، زكى ٌّ رضى ٌّ، عَلیهِ رحمةٌ و تَسلیم ٌ، و بركةٌجو تعظیم ٌج و تكریم ٌ، مِن ربٍّ غفورٍ رحیم ٍ، قَریبٍ مُجیب ٍ.
شهادت مى دهم به این كه محمّد، رسول خداى تعالى و بندهء او و دوست برگزیدهء او مى باشد، و خداى تعالى مبعوث گردانید او را به پیغمبرى دربهترین زمان ها و در زمان منقطع بودن مردم از پیغمبران و در زمان كفر جو انقطاع زمان حضرت عیسى ـ علیه السلام ـج ، تا آن كه رحمت و منّت باشدبراى بندگانش ، و خداى تعالى به وجود او ختم نمود نبوّت و رسالت را، و به او قوى فرمود حجّت و برهان خود را، و آن بزرگوار مردم را موعظه ونصیحت نمود و رسالت خود را به همه جا رسانید، و كوشش بلیغ فرمود در تبلیغ رسالت، رؤوف و مهربان بود به تمام مؤمنین ، جمهربان وج دوست و سخى و پاكیزه و پسندیده بود. سلام و رحمت و بركت جبلندمرتبگى وج كرامت از پروردگار آمرزندهء مهربان بر او باد.

وَصیتُكُمْ مَعْشَرَ مَنْ حَضَرَنى ! بِوصیة رَبِّكُم ، وَ ذَكَّرْتُكُم بِسنّةِ نَبیكم ، فَعلیكم بِرَهبةٍ تَسْكُنْ قُلوبَكُم ، و خَشْیةٍ تُذْرى دُموعَكم ، وَ تَقیةٍ تُنْجیكم قَبلَ یوم ِیبلیكم ، و یذْهِلكم ، یومَ یفوزُ فیه مَن ثَقُل وَزنُ حَسَنَتِه و خَفَّ وَزنُ سَیئتِه;
اى كسانى كه حاضر مى باشید نزد من ! توصیه مى كنم شما را به چیزى كه خداوند تعالى توصیه فرموده است شما را به آن ، و آن این است كه تقوا را پیشه ءخود قرار دهید، و شما را متذكّر مى گردانم به سنّت و طریقهء پیغمبر ـ صلّى اللّه علیه و آله ـ شما، و بر شما باد به ترس از خداوند كه ساكن كند قلب شما رااز این كه خیال نافرمانى او را كنید، و بر شما باد به خوفى از هیبت و بزرگى خداوند تعالى كه جارى سازد اشك شما را. و بر شما باد به پرهیزكارى وتقوایى كه نجات دهد شما را از روزى كه پوسیده كند شما را، و روزى كه هول آن روز باز دارد شما را از هر چیزى ، و روزى كه فایز مى گردد در آن روزكسى كه وزن حسنات او سنگین باشد و وزن گناهان او سبك باشد.

وَلْتَكُن مَسألتُكُم مَسألةِ ذُلٍّ و خُضوع ٍ، و شُكرٍ و خُشوع ٍ، و توبةٍ و نُزوع ٍ، و نَدَمٍ و رُجوع ٍ،
و سؤال كنید از خداوند متعال در حالت ذلّت و مسكنت و شكر و ترس و توبه و بازداشتن خود را از نافرمانى حق تعالى و پشیمانى از گناهان و بازگشت به سوى خداى تعالى ـ جلّ ذكره .

وَلْیغْتَنِم كُلُّ مُغتنِمٍ منكم صِحّتَهَ قبلَ سَقَمِه ، و شَیبَتَه قبلَ هَرَمِه ، وَ سَعَتَه قبلَ عَدَمِه ، و خَلوتَه قبلَ شُغُلِه ، و حَضَرَه قبلَ سَفَرِه ، قبل جهوج یكبرُ و یهرَمُ و جیمرَض ُج ویسقُم ، وَ یمَلُّه طبیبُه ، و یعرِض عنه حبیبُه ، جو یتغیرُ عَقلُه ج ، و ینقطِع عمرُه . ثمّ قیل َ: هو مَوْعُوكٌ و جِسمُه مَنهوكٌ.
و باید صحّت خود را غنیمت شمارد هر یك از شما پیش از آن كه مریض شود، و جوانى خود را غنیمت بداند پیش از آن كه پیر شود، و مال خود را غنیمت شمارد پیش از آن كه فقیر شود، و خلوت و فراغت خود را غنیمت شمارد پیش از آن كه مشغول شود، و در وطن بودن خود را غنیمت شمارد پیش از آن كه مبتلا به سفر شود جیعنى این پنج چیز را غنیمت شمارد كه از آنها توشه براى آخرت برداردج . پیش از آن كه پیر شود و مریض گردد و طبیب از معالجه ءوى مأیوس و ملول گردد و اعراض كنند از او دوستان او و عقل او تغییر كند و عمر او تمام شود و گفته شود كه مرض او مزمن و سخت شده و بدن اوناتوان و لاغر گشته جبراى آخرت خود توشه بردارد .

ثم ّ جَدَّ فى نزع شدیدٍ، و حَضَرَه كلُّ قریبٍ و بعیدٍ، فَشَخصَ بِبصرِه و طَمحَ بنظرِه ، و رَشَحَ جبینُه، و سَكنَ حنینُه ، و جَذبت نفسُه ، و نكبت عِرسُه ، وحُفِر رَمسُه ، و یتِمَ منه ولدُه ، و تَفرَّق عنه عددُه ، و قُسِمَ جمعُه ، و ذَهبَ بصرُه و سمعُه ، جو كفن ج و مُدِّدَ جو وجه ج و جُرِّدَ، و عُرِّى َ و غُسّل َ و نُشِّفَ و سُجِّى َ،و بُسِطَ له وهیى ء، و نُشِرَ علیه كفنُه ، و شُدَّ مِنه ذَقَنُه ، و قُمِّصَ و عُمِّمَ جو لف ج و وُدِّعَ و سُلِّم َ، و حُمِلَ فوقَ سریر، و صُلِّى علیه بِتكبیرٍ، و نُقِلَ من دورمُزَحرقةٍ ، و قُصور مشیدةٍ، و حُجُرٍ مُنَضدة، فجعل فى ضریحٍ ملحود، ضَیقٍ موصود ، بلبنٍ مَنضودٍ، مُسَقَّفٍ بِجُلْمُودٍ، و هیلَ علیه حَفَره ، و حُثى علیه مَدَرُه .
پس از آن واقع مى گردد در تلخى جان كندن ، آن وقت هر كسى از دور و نزدیك حاضر مى گردد نزد او، و مژگان و پلك چشم خود را به بالا اندازد و ازهول او راست مى ایستد به بالا، و عرق مرگ در پیشانى وى ظاهر مى گردد، و نالهء او كم مى شود، و نفس او گرفته مى شود، و زن و عیال او در ماتم وعزاى او مى نشینند، جو قبر او كنده مى شودج ، و اولاد او یتیم مى شوند، و مردم از دور او متفرّق مى شوند، و جمعیت او مبدّل به تفرقه مى گردد، و چشم وگوش او از كار مى ایستد، و او را به قبله مى كشند. و بعد از آن كه كار او به اتمام رسید او را برهنه مى نمایند و غسل مى دهند و بدن او رامى خشكانند، و جروج به قبله مى كشانند، و كفن را پهن مى كنند و او را كفن مى نمایند، و نخ او را مى بندند، و پیراهن كفن را به بدن او مى كنند، و عمامه به سرش مى پیچند، و پارچهء سرتاسرى روى آن مى بندند، و اولاد و اهلش با او سلام وداع مى نمایند، و او را بالاى تختهء تابوت مى گذارند، و ازغسالخانه بیرون مى آورند، و بر او نماز مى خوانند.
و خارج مى گردانند او را از خانه هایى كه زینت داده بود و قصرهاى عالیهء بلندى كه بنا كرده بود و اتاق هاى تو در تو كه مهیا نموده بود، و مى گذارنداو را در لحد قبرى تنگ ، و روى لحد را با خشت محكم مى بندند، و در بالاى او سنگى مى گذارند، و گودال قبر او را از خاك و ریگ پرمى نمایند.

فتَحقّقَ حَذَرُه ، و نُسِى خَبرُه ، و رَجَعَ عنه ولیه جو صفیه ج و ندیمُه و نسیبُه جو حمیمُه ج ، و تَبَدَّلَ به قرینُه و حبیبُه جو صفیه و ندیمُه ج ، فَهُوَ حَشْوُ قبرٍ، و رهین ُقَفْرٍ، یسْعى فى جسمه دودُ قبرِه ، و یسیل صدیوُه من منخره ، یسحقُ ثوبُه جوج لحمُه ، و ینَشِّفُ دمَه ، و یرق عظمه حتّى یومِ حشرِه .
پس محقّق مى گردد ترس او، و فراموش مى شود خبر او. بعد از آن كسان وى او را تنها مى گذارند و از او مى گریزند، (و كم كم اسم او فراموش مى شود)، و نزد دوست و همدم خبر وى محو مى گردد، و دوست و رفیق و ندیم او مبدّل مى شوند. پس او میان قبر بى كس ماند، و مى خورند بدن او جراج كرم هاى قبرش ، و از سوراخ بینى او خون و كثافت جارى گردد، و مى پوسد كفن او، و گوشت بدنش مى ریزد، و خون او خشك مى گردد، و استخوان اوپوسیده مى گردد تا وقتى كه قیامت برپا شود.

فینْشَرُ من قبرِه ، و ینفُخ فى صورٍ، و یدعى لحشرٍ و نُشورٍ، فَثَمَّ بُعْثِرَت قُبورٌ، و حُصِّلَتْ صُدورٌ، و جِى ء بِكلِّ نبى ٍّ و صدّیق و شهید، و قصد للفصل بعبده خبیرٌ بصیرٌ.
آن وقت به امر حق تعالى اجزاى بدن او در قبر جمع مى شود، و در صور نفخه دمیده مى شود، و مردگان زنده مى گردند، و آنها را حاضر مى گردانند درصحراى محشر، جقبرها شكافته مى شودج و ظاهر مى گردد آنچه در باطن آنها پنهان بوده ، و در روز محشر مى آورند تمام انبیا و اولیا و شهداى (سخنران و گوینده ) را، و پروردگار عالم بینندهء توانا به تنهایى حكم فرما مى شود در كار بندگان خود.

فَكَمْ مِنْ زَفْرةٍ تُضْنیه ، و حَسرَةٍ تُنْضیه ، فى موقِفٍ مَهُولٍ جعظیم ٍج ، و مَشْهَدٍ جلیلٍ ججسیم ٍج ، بینَ یدَى ملكٍ كریم ٍ، بِكلِّ صغیرجةٍج و كبیرجةٍج علیم ٌ.
و چه بسیار در آن روز كه نفس در سینه حبس مى گردد و سنگین مى نماید صاحبش را، و چه بسیار حسرت و ندامت ها كه گوشت شخص را آب مى نماید،و مى ایستد در یك ایستگاه با هول بزرگى در مقابل پادشاه كریم بزرگ شأنى كه بر هر گناه كوچك و بزرگ بندگان خود عالم و داناست .

فحینئذ یلجِمُه عَرَقُه ، و یحْقِره قَلَقُه ، عَبْرَتُه غیرُ مَرحومةٍ، و صَرْخَتُه غَیرُ مَسْمُوعةٍ، و حُجَّتُه غیرُ مقبولةٍ، جو تَؤلُ صحیفتُه ج ، جوج تَبینَ جریدته ، و جنَطَقَ كلُّ عضوٍمنه  بسوءِ عملِه ، فشَهِدَتْ عینُه بِنَظرِه ، و یدُه ببطْشِه ، و رِجْلُه بِخَطْوِه ، و جَلدُه بِمسِّه ، و فَرجُه بِلَمْسِه ، جو یهَدِّدُهُ مُنكرٌ و نكیرٌ، و كُشِف عنه بصیرٌج .
در آن وقت از هیبت و بزرگى پروردگار و ترس از غضب او و شرمندگى و پشیمانى از لغزش هاى خود عرق سر تا پاى او جراج فرو مى گیرد. پست وبیچاره مى كند او را، و سخت مى شود قلق و اضطراب او، ولى افسوس كه در آن وقت كسى به گریه و بیچارگى او رحم نمى كند و به نالهء او گوش نمى دهد و حجّت و دلیل او را قبول نمى كند.
و بر مى گردانند نامهء اعمال او را به سوى او، و گناهان او هویدا مى گردد، و هر یك از اعضاى وى گویا مى شوند و شهادت مى دهند به اعمال بدى كه ازآنها صادر گشته . چشم شهادت مى دهد به آنچه كه دیده ، دست شهادت مى دهد به آنچه كرده از انواع ظلم و ستم ، پا شهادت مى دهد به حركاتى كه از وى ناشى شده ، پوست بدن او شهادت مى دهد به آنچه او به آنها رسیده ، فرج شهادت مى دهد به آنچه لمس كرده ، و منكر و نكیر سخت او را مى ترسانند، آن وقت چشم بصیرت او باز مى شود و عالم مى گردد به قبایح اعمال خود.

فسُلْسِلَ جَیدُه ، و غُلَّتْ یدُه ، و سیقَ یسحب وحدُه ، فَوَرَدَ جهنَّمَ بكَرْبٍ شدیدٍ، و ظَلَّ یعَذِّبُ فى جحیم ٍ، و یسْقى شَربةً من حمیم ٍ، تَشْوى وجهَه ، و تَسْلَخُ جِلْدَه ،یضْرِبُه زِبْنیته بِمقْمَعٍ من حدیدٍ، جوج یعودُ جِلدُه بعدَ نُضْجِه بِجلد جدیدٍ، یستغیثُ فَتُعرِضُ عنه خَزَنَةُ جهنّم َ، و یسْتَصْرِخُ فَیلْبَثُ حُقَبَةً یندم .
پس از آن زنجیر در گردن او مى گذارند و دست هاى او را غل مى كنند و با سختى و تنهایى او را مى كشند. پس وارد جهنّم مى شود با غم و غصّهء سخت ، وهمیشه در جهنّم معذّب مى باشد، و هرگاه تشنه شود او را سیراب مى نمایند از آب گرمى كه صورت او را بریان مى كند و پوست بدن او را مى كند، و باگرز آهنین ملائكه اى كه موكّل به جهنّم هستند مى زنند او را، و مبدّل مى شود پوست بدن او به پوست تازهء بعد از سوختن (تا آن كه به خوبى طعم عذاب را بچشد)، و هرچند به دربان جهنّم التماس و استغاثه مى نماید به فریادش نمى رسد و از وى روى مى گرداند و او فریاد مى كند. پس درنگ مى كند درجهنّم مدت هشتاد سال  (از سال هاى آخرت كه یك روزش پنجاه هزار سال دنیاست ).

نَعوذُ بربٍّ قدیرٍ من شرِّ كُلِّ مصیرٍ، وَ نَسْأَلُه عفوَ من رَضِى عنه ، و مَغْفِرةَ مَنْ قَبِل َ مِنه ، فهُوَ ولى ُّ مَسأَلَتى ، و مُنجِحُ طَلِبتى .
پناه مى برم به پروردگار قادر از شرّ روزى كه بر مى گردیم به سوى او، و مسألت مى نمایم از او كه عفو و بخشش نماید بر ما مثل بخشش نمودنش به كسى كه آمرزیده است او را و از وى خشنود مى باشد، زیرا كه اوست برآورندهء حاجات و مطالب من .

فَمَنْ زُحْزِحَ عن تعذیبِ رَبِّه سَكَن فى جنّتِه بِقُربِه ، و خُلِّدَ فى قُصورٍ مُشَیدَةٍ، و مُكنَ من حور عینٍ و حَفَدَةٍ، و طیفَ علیهِ بِكئوُس ٍ، و سكن حظیرةالفردوس ، و تَقَلَّبَ فى نعیم ٍ، و سُقِى من تَسْنیم ٍ، و شَرِبَ من عینٍ سلسبیل ٍ، ممزُوجةٍ بزنجبیل ٍ، مَختومَةٍ بِمسكٍ و عنبرٍ ، مُستدیمٍ للحُبُورِ ،مُستَشعرٍ للسُّرورِ ، جوج یشرَبُ من خُمور، فى روضٍ جمُشرق ٍج مُغدق ٍ، لیس یصَدَّعُ مَنْ شَرِبه ، و لیس ینْزِف ُ.
كسى كه نجات یابد از عذاب پروردگار ساكن مى گردد در بهشتى كه محلّ قرب پروردگار است ، و قرار مى گیرد در قصرهاى بسیار بلند زینت شده ، وفرمان فرما مى شود بر حور العین و خادم هاى بهشتى ، و پى در پى ظرف هاى شربت نزد او حاضر مى نمایند، و در بهشت در مقام بلند و پاكیزه ساكن مى شود، و زندگى مى كند در نعمت هاى بهشتى ، و به او مى نوشانند از تسنیم معطّر بهشتى .
و از چشمهء سلسبیل ـ كه مخلوط گشته به زنجبیل و مهر شده به مشك و عنبر ـ سیراب مى گردد، و همیشه در نعمت هاى بهشتى با حور و غلمان جاودان خواهد بود، و متنعّم در خوشى و لذّتى مى باشد كه انتها ندارد، و از مشروبات پاكیزهء خوشگوار بهشتى مى آشامد، و در باغى كه نورانى و با صفا وجویبار زیاد دارد مى خرامد، و با آن كه شراب بهشتى مى آشامد دردسر نمى بیند و مست نمى گردد و عقل او هم زایل نمى شود.

هذه منزلةُ مَنْ خَشِى رَبَّه ، و حَذَّرَ نفسَه جمعصیته ، و تلكَ عُقوبَةُ مَنْ عُصِى مشیئته ، و سَوَّلَتْ له نَفْسُه مَعْصِیةَ مُبْدیه ِ .
و این نعمت ها براى كسى مى باشد كه از پروردگار خود بترسد و بترساند نفس خود را از معاصى و نافرمانى حق تعالى ، و عذاب هاى جهنّم براى كسى مى باشد كه فریفتهء نفس خود گردد و مرتكب نافرمانى ایجادكنندهء خودش شود و مخالفت امر او را نماید.
و این كه جزاى معصیت كار جهنّم است و سزاى عبادت كننده بهشت مى باشد مطلبى است حق و حكمى است از روى عدالت جیعنى خداى متعال از روى عدالت در قیامت هر صاحب حقّى را به حقّ خود مى رساند .

ذلكَ قولٌ فصل ٌ، و حُكْمٌ عَدل ٌ، و خَیرُ قَصَصٍ قُص َّ، وَ وَعظٍ جبه نُص َّ، (تنزیلٌ مِن حَكیمٍ حمیدٍ) ، نَزَلَ بِه رُوحُ قُدُسٍ مبین ٍ، على نبى ّ مهتدٍ مكین ٍ،صَلَّتْ علیه رُسُلٌ سَفَرَةٌ، مُكَرَّمونَ بَرَرَةٌ، عُذْتُ بِربٍّ رحیمٍ مِن شرِّ كلِّ رجیم ٍ.
و این بیانات بهترین بیاناتى است كه گفته شده ، و بهترین موعظه هایى است كه از خدا و رسول ـ صلّى اللّه علیه و آله ـ به آنها تصریح شده ، و اینهاهمانست كه خداى حكیم در قرآن كریم به توسّط جبرئیل بر پیغمبر ـ صلّى اللّه علیه و آله ـ هدایت كنندهء ثابت قدم خود نازل فرموده . ملائكهء مكرمین طلب رحمت مى كنند بر آن پیغمبر ـ صلّى اللّه علیه و آله ، و پناه مى گیریم به پروردگار رحیم از شرّ هر شیطان رانده شده .

فَلْیتَضَرَّعْ مُتَضَرِّعُكُم ، وَ لْیبْتَهِلْ مُبْتَهِلُكُم ، وَ نَسْتَغْفِر جرب ُّج كلِّ مَربوبٍ لى ولَكم .
و باید تضرّع و زارى نمایید نزد حق تعالى و به او پناه ببرید و (توبه كنید) و از خداى تربیت كنندهء مخلوقات طلب آمرزش مى نمایم براى خودم و براى شما، و بس است مرا پروردگارم .

پى نوشت

1ـ این ترجمه برگرفته از كتاب مخزن اللئالى ، نوشتهء بانو مجتهده امین ، صص 125ـ 137مى باشد.( متن حاضر ترجمه بانو مجتهده امین می باشد) متن حاضر بر اساس شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید و كنز العمّال بازبینى ، و بر اساس ترجمه تنقیح شده است (حوزهء اصفهان ).
 

 مجله حوزه اصفهان ، شماره 4 و5

فاطمه بازدید : 389 سه شنبه 19 شهریور 1392 نظرات (0)

 

سودان صدها تن از سربازان ارتش خود را به جبهه های جنگ علیه ایران اعزام نمود .

فرانسه  یک بمب اتمی به عراق برای حمله به ایران هدیه نمود.

آلمان بزرگترین کارخانه ساخت سلاح شیمیایی را درعراق ساخت .

شوروی بزرگترین تامین کننده نیازهای تسلیحاتی عراق بود .

آمریکا بزرگترین متحد عراق برعلیه ایران بود .

سوئیس کاربرد پروژه اورانیوم را در عراق آغاز کرد .

ایتالیا چند میلیون مین ضد نفر به عراق فرستاد .

کویت وام بلاعوض ۱۵ میلیون دلاری به عراق درجنگ علیه ایران اعطا کرد .

عربستان اطلاعات محرمانه ایران را در اختیار عراق قرار داد .

مصر ۳/۵ میلیارد موشک و تسلیحات به عراق به صورت رایگان داد .

بلژیک قرار داد ساخت پایگاه نظامی در عراق به دلارمنعقد کرد .

اسپانیا کشف مفتضحانه بمب خنثی نشده و کمک های تسلیحاتی به عراق علیه ایران .

برزیل قرارداد ۱۰ساله با عراق برای همکاری های هسته ای امضا کرد .

ژاپن،سوئد و آرژانتین کمک های نظامی متنوعی به عراق علیه ایران دادند .

سازمان ملل سکوت در مقابل جنگ نابرابر عراق علیه ایران .

و خیلی کشورهای دیگه … .

فاطمه بازدید : 532 سه شنبه 19 شهریور 1392 نظرات (0)

۱- قال الإمام المهدی، صاحب العصر و الزّمان (علیه السلام و عجّل الله تعالى فرجه الشّریف) :

الَّذى یَجِبُ عَلَیْکُمْ وَ لَکُمْ أنْ تَقُولُوا: إنّا قُدْوَهٌ وَ أئِمَّهٌ وَ خُلَفاءُ اللهِ فى أرْضِهِ، وَ اُمَناؤُهُ عَلى خَلْقِهِ، وَ حُجَجُهُ فى بِلادِهِ، نَعْرِفُ الْحَلالَ وَ الْحَرامَ، وَ نَعْرِفُ تَأْویلَ الْکِتابِ وَ فَصْلَ الْخِطابِ.([۱])

امام زمان (عجّل الله تعالى فرجه الشّریف) فرمود: بر شما واجب است و به سود شما خواهد بود که معتقد باشید بر این که ما اهل بیت رسالت، محور و اساس امور، پیشوایان هدایت و خلیفه خداوند متعال در زمین هستیم.

همچنین ما امین خداوند بر بندگانش و حجّت او در جامعه مى باشیم، حلال و حرام را مى شناسیم، تأویل و تفسیر آیات قرآن را عارف و آشنا هستیم.

 

2- قالَ (علیه السلام) : أنَا خاتَمُ الاَْوْصِیاءِ، بى یَدْفَعُ الْبَلاءُ عَنْ أهْلى وَ شیعَتى.([۲])

فرمود: من آخرین وصیّ پیغمبر خدا هستم به وسیله من بلاها و فتنه ها از آشنایان و شیعیانم دفع و برطرف خواهد شد.

 

3- قالَ (علیه السلام) : أمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَهُ فَارْجِعُوا فیها إلى رُواهِ حَدیثِنا (أحادیثِنا)، فَإنَّهُمْ حُجَّتی عَلَیْکُمْ وَ أنَا حُجَّهُ اللهِ عَلَیْکُمْ.([۳])

فرمود: جهت حلّ مشکلات در حوادث – امور سیاسى، عبادى، اقتصادى، نظامى، فرهنگى، اجتماعى و… – به راویان حدیث و فقهاء مراجعه کنید که آن ها در زمان غیبت خلیفه و حجّت من بر شما هستند و من حجّت خداوند بر آن ها مى باشم.

 

4- قالَ (علیه السلام) : الحَقُّ مَعَنا، فَلَنْ یُوحِشَنا مَنْ قَعَدَعَنّا، وَ نَحْنُ صَنائِعُ رَبِّنا، وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنائِعِنا.([۴])

فرمود: حقانیّت و واقعیّت با ما اهل بیت رسول الله صلّى الله علیه وآله وسلّم مى باشد و کناره گیرى عدّه اى، از ما هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد، چرا که ما دست پروره هاى نیکوى پروردگار مى باشیم; و دیگر مخلوقین خداوند، دست پرورده هاى ما خواهند بود.

 

5- قالَ (علیه السلام) : إنَّ الْجَنَّهَ لا حَمْلَ فیها لِلنِّساءِ وَ لا وِلادَهَ، فَإذَا اشْتَهى مُؤْمِنٌ وَلَداً خَلَقَهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِغَیرِ حَمْل وَ لا وِلادَه عَلَى الصُّورَهِ الَّتى یُریدُ کَما خَلَقَ آدَمَ (علیه السلام) عِبْرَهً.([۵])

فرمود: همانا بهشت جایگاهى است که در آن آبستن شدن و زایمان براى زنان نخواهد بود، پس هرگاه مؤمنى آرزوى فرزند نماید، خداوند متعال بدون جریان حمل و زایمان، فرزند دلخواهش را به او مى دهد همان طورى که حضرت آدم (علیه السلام) را آفرید.

 

6- قالَ (علیه السلام) : لا یُنازِعُنا مَوْضِعَهُ إلاّ ظالِمٌ آثِمٌ، وَ لا یَدَّعیهِ إلاّ جاحِدٌ کافِرٌ.([۶])

فرمود: کسى با ما، در رابطه با مقام ولایت و امامت مشاجره و منازعه نمى کند مگر آن که ستمگر و معصیت کار باشد، همچنین کسى مدّعى ولایت و خلافت نمى شود مگر کسى که منکر و کافر باشد.

 

7- قالَ (علیه السلام) : إنَّ الْحَقَّ مَعَنا وَ فینا، لا یَقُولُ ذلِکَ سِوانا إلاّ کَذّابٌ مُفْتَر، وَ لا یَدَّعیهِ غَیْرُنا إلاّ ضالٌّ غَوىٌّ.([۷])

فرمود: حقیقت – در همه موارد و امور – با ما و در بین ما اهل بیت عصمت و طهارت خواهد بود و چنین سخنى را هر فردى غیر از ما بگوید دروغ گو و مفترى مى باشد; و کسى غیر از ما آن را ادّعا نمى کند مگر آن که گمراه باشد.

 

8- قالَ (علیه السلام) : أبَى اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْحَقِّ إلاّ إتْماماً وَ لِلْباطِلِ إلاّ زَهُوقاً.([۸])

فرمود: همانا خداوند متعال، إباء و امتناع دارد نسبت به حقّ مگر آن که به إتمام و کمال برسد و باطل، نابود و مضمحل گردد.

 

9- قالَ (علیه السلام) : إنَّهُ لَمْ یَکُنْ لاِحَد مِنْ آبائى إلاّ وَ قَدْ وَقَعَتْ فى عُنُقِه بَیْعَهٌ لِطاغُوتِ زَمانِهِ، و إنّى أخْرُجُ حینَ أخْرُجُ وَ لا بَیْعَهَ لاِحَد مِنَ الطَّواغیتِ فى عُنُقى.([۹])

فرمود: همانا پدران من (ائمّه و اوصیاء علیهم السّلام)، بیعت حاکم و طاغوت زمانشان، بر ذمّه آن ها بود; ولى من در هنگامى ظهور و خروج نمایم که هیچ طاغوتى بر من منّت و بیعتى نخواهد داشت.

 

10- قالَ (علیه السلام) : أنَا الَّذى أخْرُجُ بِهذَا السَیْفِ فَأمْلاَالاَْرْضَ عَدْلا وَ قِسْطاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً.([۱۰])

فرمود: من آن کسى هستم که در آخر زمان با این شمشیر – ذوالفقار – ظهور و خروج مى کنم و زمین را پر از عدل و داد مى نمایم همان گونه که پر از ظلم و جور شده است.

امام مهدی عج چهل حدیث زیبا و کوتاه از امام زمان (عج)

۱۱- قالَ (علیه السلام) : اِتَّقُوا اللهُ وَ سَلِّمُوا لَنا، وَ رُدُّوا الاْمْرَ إلَیْنا، فَعَلَیْنا الاْصْدارُ کَما کانَ مِنَّا الاْیراُ، وَ لا تَحاوَلُوا کَشْفَ ما غُطِّیَ عَنْکُمْ.([۱۱])

فرمود: از خدا بترسید و تسلیم ما باشید، و امور خود را به ما واگذار کنید، چون وظیفه ما است که شما را بى نیاز و سیراب نمائیم همان طورى که ورود شما بر چشمه معرفت به وسیله ما مى باشد; و سعى نمائید به دنبال کشف آنچه از شما پنهان شده است نباشید.

 

12- قالَ (علیه السلام) : أمّا أمْوالُکُمْ فَلا نَقْبَلُها إلاّ لِتُطَهِّرُوا، فَمَنْ شاءَ فَلْیَصِلْ، وَ مَنْ شاءَ فَلْیَقْطَعْ.([۱۲])

فرمود: اموال – خمس و زکوت – شما را جهت تطهیر و تزکیه زندگى و ثروتتان مى پذیریم، پس هر که مایل بود بپردازد، و هر که مایل نبود نپردازد.

 

13- قالَ (علیه السلام) : إنّا نُحیطُ عِلْماً بِأنْبائِکُمْ، وَ لا یَعْزُبُ عَنّا شَیْىءٌ مِنْ أخْبارِکُمْ.([۱۳])

فرمود: ما بر تمامى احوال و اخبار شما آگاه و آشنائیم و چیزى از شما نزد ما پنهان نیست.

 

14- قالَ (علیه السلام) : مَنْ کانَتْ لَهُ إلَى اللهِ حاجَهٌ فَلْیَغْتَسِلْ لَیْلَهَ الْجُمُعَهِ بَعْدَ نِصْفِ اللَّیْلِ وَ یَأْتِ مُصَلاّهُ.([۱۴])

فرمود: هر که خواسته اى و حاجتى از پیشگاه خداوند متعال دارد بعد از نیمه شب جمعه غسل کند و جهت مناجات و راز و نیاز با خداوند، در جایگاه نمازش قرار گیرد.

 

15- قالَ (علیه السلام) : یَابْنَ الْمَهْزِیارِ! لَوْلاَ اسْتِغْفارُ بَعْضِکُمْ لِبَعْض، لَهَلَکَ مَنْ عَلَیْها، إلاّ خَواصَّ الشّیعَهِ الَّتى تَشْبَهُ أقْوالُهُمْ أفْعالَهُمْ.([۱۵])

فرمود: اگر طلب مغفرت و آمرزش بعضى شماها براى همدیگر نبود، هرکس روى زمین بود هلاک مى گردید، مگر آن شیعیان خاصّى که گفتارشان با کردارشان یکى است.

 

16- قالَ (علیه السلام) : وَأمّا قَوْلُ مَنْ قالَ: إنَّ الْحُسَیْنَ (علیه السلام) لَمْ یَمُتْ فَکُفْرٌ وَ تَکْذیبٌ وَ ضَلالٌ.([۱۶])

فرمود: و امّا کسانى که معتقد باشند حسین (علیه السلام) زنده است و وفات نکرده، کفر و تکذیب و گمراهى است.

 

17- قالَ (علیه السلام) : مِنْ فَضْلِهِ، أنَّ الرَّجُلَ یَنْسَى التَّسْبیحَ وَ یُدیرُا السَّبْحَهَ، فَیُکْتَبُ لَهُ التَّسْبیحُ.([۱۷])

فرمود: از فضائل تربت حضرت سیّدالشّهداء (علیه السلام) آن است که چنانچه تسبیح تربت حضرت در دست گرفته شود ثواب تسبیح و ذکر را دارد، گرچه دعائى هم خوانده نشود.

 

18- قالَ (علیه السلام) : فیمَنْ أفْطَرَ یَوْماً مِنْ شَهْرِ رَمَضان مُتَعَمِّداً بِجِماع مُحَرَّم اَوْ طَعام مُحَرَّم عَلَیْهِ: إنَّ عَلَیْهِ ثَلاثُ کَفّارات.([۱۸])

فرمود: کسى که روزه ماه رمضان را عمداً با چیز یا کار حرامى افطار – و باطل – نماید، (غیر از قضاى روزه نیز) هر سه نوع کفّاره (۶۰ روزه، اطعام ۶۰ مسکین، آزادى یک بنده) بر او واجب مى شود.

 

19- قالَ (علیه السلام) : ألا أُبَشِّرُکَ فِى الْعِطاسِ؟ قُلْتُ: بَلى، فَقالَ: هُوَ أمانٌ مِنَ الْمَوْتِ ثَلاثَهَ أیّام.([۱۹])

نسیم خادم گوید: در حضور حضرت عطسه کردم، فرمود: مى خواهى تو را بر فوائد عطسه بشارت دهم؟

عرض کردم: بلى.

فرمود: عطسه، انسان را تا سه روز از مرگ نجات مى بخشد.

 

20- قالَ (علیه السلام) : مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ سَمّانى فى مَحْفِل مِنَ النّاسِ.

(وَ قالَ (علیه السلام) : مَنْ سَمّانى فى مَجْمَع مِنَ النّاسِ فَعَلَیْهِ لَعْنَهُ اللهِ.([۲۰])

فرمود: ملعون و مغضوب است کسى که نام اصلى مرا در جائى بیان کند.

و نیز فرمود: هر که نام اصلى مرا در جمع مردم بر زبان آورد، بر او لعنت و غضب خداوند مى باشد.

 

21- قالَ (علیه السلام): یَعْمَلُ کُلُّ امْرِىء مِنْکُمْ ما یَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنا، وَ لْیَتَجَنَّب ما یُدْنیهِ مِنْ کَراهیَّتِنا وَ سَخَطِنا، فَاِنَّ امْرَءاً یَبْغَتُهُ فُجْأهٌ حینَ لا تَنْفَعُهُ تَوْبَهٌ، وَ لا یُنْجیهِ مِنْ عِقابِنا نَدَمٌ عَلى حُوبَه.([۲۱])

فرمود: هر یک از شما باید عملى را انجام دهد که سبب نزدیکى به ما و جذب محبّت ما گردد; و باید دورى کند از کردارى که ما نسبت به آن، ناخوشایند و خشمناک مى باشیم، پس چه بسا شخصى در لحظه اى توبه کند که دیگر به حال او سودى ندارد و نیز او را از عِقاب و عذاب الهى نجات نمى بخشد.

 

22- قالَ (علیه السلام) : إنَّ الاْرْضَ تَضِجُّ إلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ بَوْلِ الاْغْلَفِ أرْبَعینَ صَباحاً.([۲۲])

فرمود: زمین تا چهل روز از ادرار کسى که ختنه نشده است ناله مى کند.

————

منابع ۲۲ حدیث اول

[۱]- تفسیر عیّاشى: ج ۱، ص ۱۶، بحارالأنوار: ج ۸۹، ص ۹۶، ح ۵۸.

[۲] – دعوات راوندى: ص ۲۰۷، ح ۵۶۳.

[۳] – بحارالأنوار: ح ۲، ص ۹۰، ح ۱۳، و۵۳، ص ۱۸۱، س ۳، وج ۷۵، ص ۳۸۰، ح ۱.

[۴]- بحارالأنوار: ج ۵۳، ص ۱۷۸، ضمن ح ۹.

[۵]- بحارالأنوار: ج ۵۳، ص ۱۶۳، س ۱۶، ضمن ح ۴.

[۶]- بحارالأنوار: ج ۵۳، ص ۱۷۹، ضمن ح ۹.

[۷]- بحارالأنوار: ج ۵۳، ص ۱۹۱، ضمن ح ۱۹.

[۸]- بحارالأنوار: ج ۵۳، ص ۱۹۳، ضمن ح ۲۱.

[۹]- الدّرّه الباهره: ص ۴۷، س ۱۷، بحارالأنوار: ج ۵۶، ص ۱۸۱، س ۱۸.

[۱۰]- بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۹، س ۱۴، و ج ۵۵، ص ۴۱.

[۱۱]- إکمال الدّین: ج ۲، ص ۵۱۰، بحارالأنوار: ج ۵۳، ص ۱۹۱.

[۱۲]- إکمال الدّین: ج ۲، ص ۴۸۴، بحارالأنوار: ج ۵۳، ص ۱۸۰.

[۱۳]- احتجاج: ج ۲، ص ۴۹۷، بحارالأنوار: ج ۵۳، ص ۱۷۵.

[۱۴] – مستدرک الوسائل: ج ۲، ص ۵۱۷، ح ۲۶۰۶.

[۱۵]- مستدرک ج ۵، ص ۲۴۷، ح ۵۷۹۵.

[۱۶]- غیبه طوسى: ص ۱۷۷، وسائل الشّیعه: ج ۲۸، ص ۳۵۱، ح ۳۹.

[۱۷]- بحارالأنوار: ج ۵۳، ص ۱۶۵، س ۸، ضمن ح ۴.

[۱۸]- من لایحضره الفقیه: ج ۲، ص ۷۴، ح ۳۱۷، وسائل الشّیعه: ج ۱۰، ص ۵۵، ح ۱۲۸۱۶.

[۱۹]- إکمال الدّین: ص ۴۳۰، ح ۵، وسائل الشّیعه: ج ۱۲، ص ۸۹، ح ۱۵۷۱۷.

[۲۰]- وسائل الشّیعه: ج ۱۶، ص ۲۴۲، ح ۱۲، بحارالأنوار: ج ۵۳، ص ۱۸۴، ح ۱۳ و ۱۴.

[۲۱]- بحارالأنوار: ج ۵۳، ص ۱۷۶، س ۵، ضمن ح ۷، به نقل از احتجاج.

[۲۲]- وسائل الشّیعه: ج ۲۱، ص ۴۴۲، ح ۲۷۵۳۴.

—————————————————————————————————————-

۲۳- قالَ (علیه السلام) : سَجْدَهُ الشُّکْرِ مِنْ ألْزَمِ السُّنَنِ وَ أوْجَبِها.([۱])

فرمود: سجده شکر پس از هر نماز از بهترین و ضرورى ترین سنّتها است.

 

24- قالَ (علیه السلام) : إنّى لاَمانٌ لاِهْلِ الاْرْضِ، کَما أنَّ النُّجُومَ أمانٌ لاِهْلِ السَّماءِ.([۲])

فرمود: به درستى که من سبب آسایش و امنیّت براى موجودات زمینى هستم، همان طورى که ستاره ها براى اهل آسمان أمان هستند.

 

25- قالَ (علیه السلام) : قُلُوبُنا اَوْعِیَهٌ لِمَشیَّهِ اللهِ، فَإذا شاءَ شِئْنا.([۳])

فرمود: قلوب ما ظرف هائى است براى مشیّت و اراده الهى، پس هرگاه او بخواهد ما نیز مى خواهیم.

 

26- قالَ (علیه السلام) : إنَّ اللهَ مَعَنا، فَلا فاقَهَ بِنا إلى غَیْرِهِ، وَالْحَقُّ مَعَنا فَلَنْ یُوحِشَنا مَنْ قَعَدَ عَنّا.([۴])

فرمود: خدا با ما است و نیازى به دیگران نداریم; و حقّ با ما است و هر که از ما روى گرداند باکى نداریم.

 

27- قالَ (علیه السلام) : ما أُرْغَمَ أنْفَ الشَّیْطانِ بِشَیْىء مِثُلِ الصَّلاهِ.([۵])

فرمود: هیچ چیزى و عملى همانند نماز، بینى شیطان را به خاک ذلّت نمى مالد و او را ذلیل نمى کند.

 

28- قالَ (علیه السلام) : لا یَحِلُّ لاِحَد أنْ یَتَصَرَّفَ فى مالِ غَیْرِهِ بِغَیْرِ إذْنِهِ.([۶])

فرمود: براى هیچکس جائز نیست که در اموال و چیزهاى دیگران تصرّف نماید مگر با اذن و اجازه صاحب و مالک آن.

 

29- قالَ (علیه السلام) : فَضْلُ الدُّعاءِ وَ التَّسْبیحِ بَعْدَ الْفَرائِضِ عَلَى الدُّعاءِ بِعَقیبِ النَّوافِلِ کَفَضْلِ الْفَرائِضِ عَلَى النَّوافِلِ.([۷])

فرمود: فضیلت تعقیب دعا و تسبیح بعد از نمازهاى واجب نسبت به بعد از نمازهاى مستحبّى همانند فضیلت نماز واجب بر نماز مستحبّ مى باشد.

 

30- قالَ (علیه السلام) : أفْضَلُ أوْقاتِها صَدْرُا النَّهارِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَهِ.([۸])

فرمود: (براى انجام نماز جعفر طیّار) بهترین و با فضیلت ترین اوقات پیش از ظهر روز جمعه خواهد بود.

 

31- قالَ (علیه السلام) : مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أخَّرَ الْغَداهَ إلى أنْ تَنْقَضِى النُّجُومُ.([۹])

فرمود: ملعون و نفرین شده است آن کسى که نماز صبح را عمداً تأخیر بیندازد تا موقعى که ستارگان ناپدید شوند.

 

32- قالَ (علیه السلام) : إنَّ اللهَ قَنَعَنا بِعَوائِدِ إحْسانِهِ وَ فَوائِدِ اِمْتِنانِهِ.([۱۰])

فرمود: همانا خداوند متعال، ما اهل بیت را به وسیله احسان و نعمت هایش قانع و خودکفا گردانده است.

 

33- قالَ (علیه السلام) : إنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بَیْنَ أَحَد قَرابَهٌ، وَ مَنْ أنْکَرَنى فَلَیْسَ مِنّى، وَ سَبیلُهُ سَبیلُ ابْنِ نُوح.([۱۱])

فرمود: بین خداوند و هیچ یک از بندگانش، خویشاوندى وجود ندارد – و براى هرکس به اندازه اعمال و نیّات او پاداش داده مى شود – هرکس مرا انکار نماید از (شیعیان و دوستان) ما نیست و سرنوشت او همچون فرزند حضرت نوح (علیه السلام) خواهد بود.

 

34- قالَ (علیه السلام) : أما تَعْلَمُونَ أنَّ الاْرْضَ لا تَخْلُو مِنْ حُجَّه إمّا ظاهِراً وَ إمّا مَغْمُوراً.([۱۲])

فرمود: آگاه و متوجه باشید که در هیچ حالتى، زمین خالى از حجّت خداوند نخواهد بود، یا به طور ظاهر و آشکار; و یا به طور مخفى و پنهان.

 

35- قالَ (علیه السلام) : إذا أذِنَ اللهُ لَنا فِى الْقَوْلِ ظَهَرَ الْحَقُّ، وَ اضْمَحَلَّ الْباطِلُ، وَ انْحَسَرَ عَنْکُمْ.([۱۳])

فرمود: چنانچه خداوند متعال اجازه سخن و بیان حقایق را به ما بدهد، حقانیّت آشکار مى گردد و باطل نابود مى شود و خفقان و مشکلات برطرف خواهد شد.

 

36- قالَ (علیه السلام) : وَ أمّا وَجْهُ الاْنْتِفاعِ بى فى غَیْبَتى فَکَالاْنْتِفاعِ بِالشَّمْسِ إذا غَیَّبَها عَنِ الاْبْصارِ السَّحابُ.([۱۴])

فرمود: چگونگى بهره گیرى و استفاده از من در دوران غیبت همانند انتفاع از خورشید است در آن موقعى که به وسیله ابرها از چشم افراد ناپدید شود.

 

37- قالَ (علیه السلام) : وَاجْعَلُوا قَصْدَکُمْ إلَیْنا بِالْمَوَدَّهِ عَلَى السُّنَّهِ الْواضِحَهِ، فَقَدْ نَصَحْتُ لَکُمْ، وَ اللّهُ شاهِدٌ عَلَیَّ وَ عَلَیْکُمْ.([۱۵])

فرمود: هدف و قصد خویش را نسبت به محبّت و دوستى ما – اهل بیت عصمت و طهارت – بر مبناى عمل به سنّت و اجراء احکام الهى قرار دهید، پس همانا که موعظ ها و سفارشات لازم را نموده ام; و خداوند متعال نسبت به همه ما و شما گواه مى باشد.

 

38- قالَ (علیه السلام) : أمّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَإنَّهُ إلَى اللهِ، وَ کَذَبَ الْوَقّاتُونَ.([۱۶])

فرمود: زمان ظهور مربوط به اراده خداوند متعال مى باشد و هرکس زمان آن را معیّن و معرّفى کند دروغ گفته است.

 

39- قالَ (علیه السلام) : أکْثِرُواالدُّعاءَ بِتَعْجیلِ الْفَرَجِ، فَإنَّ ذلِکَ فَرَجَکُمْ.([۱۷])

فرمود: براى تعجیل ظهور من – در هر موقعیّت مناسبى – بسیار دعا کنید که در آن فرج و حلّ مشکلات شما خواهد بود.

 

40- دَفَعَ إلَیَّ دَفْتَراً فیهِ دُعاءُالْفَرَجِ وَ صَلاهٌ عَلَیْهِ، فَقالَ علیه السلام : فَبِهذا فَادْعُ.([۱۸])

یکى از مؤمنین به نام أبومحمّد، حسن بن وجناء گوید: زیر ناودان طلا در حرم خانه خدا بودم که حضرت ولىّ عصر امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف را دیدم، دفترى را به من عنایت نمود که در آن دعاى فرج و صلوات بر آن حضرت بود.

سپس فرمود: به وسیله این نوشته ها بخوان و براى ظهور و فرج من دعا کن و بر من درود و تحیّت بفرست.

—————————

منابع ۱۸ حدیث دوم

[۱]- وسائل الشّیعه: ج ۶، ص ۴۹۰، ح ۳، بحارالأنوار: ج ۵۳، ص ۱۶۱، ضمن ح ۳.

[۲]- الدّرّه الباهره: ص ۴۸، س ۳.

[۳]- بحارالأنوار: ج ۵۲، ص ۵۱، س ۴، به نقل از غیبه نعمانى.

[۴]- بحارالأنوار: ج ۵۳، ص ۱۹۱، إکمال الدّین: ج ۲، ص ۵۱۱.

[۵]- بحارالأنوار: ج ۵۳، ص ۱۸۲، ضمن ح ۱۱.

[۶]- بحارالأنوار: ج ۵۳، ص ۱۸۳، ضمن ح ۱۱.

[۷]- بحارالأنوار: ج ۵۳، ص ۱۶۱، ضمن ح ۳.

[۸]- بحارالأنوار: ج ۵۶، ص ۱۶۸، ضمن ح ۴.

[۹]- بحارالأنوار: ج ۵۵، ص ۱۶ؤ ضمن ح ۱۳، و ص ۸۶، ص ۶۰، ح ۲۰.

[۱۰]- بحارالأنوار: ج ۵۲، ص ۳۸، ضمن ح ۲۸.

[۱۱]- بحارالأنوار: ج ۵۰، ص ۲۲۷، ح ۱، به نقل از احتجاج.

[۱۲]- بحارالأنوار: ج ۵۳، ص ۱۹۱، س ۵، ضمن ح ۱۹.

[۱۳] – بحارالأنوار: ج ۵۳، ص ۱۹۶، س ۱۲، ضمن ح ۲۱.

[۱۴]- بحارالأنوار: ج ۵۳، ص ۱۸۱، س ۲۱، ضمن ح ۱۰.

[۱۵]- بحارالأنوار: ج ۵۳، ص ۱۷۹، س ۱۶، ضمن ح ۹.

[۱۶]- بحارالأنوار: ج ۵۳، ص ۱۸۱، س ۱، ضمن ح ۱۰.

[۱۷]- بحارالأنوار: ج ۵۳، ص ۱۸۱، س ۲۳، ضمن ح ۱۰.

[۱۸]- إکمال الدّین شیخ صدوق: ص ۴۴۳، ح ۱۷، بحارالأنوار: ج ۵۲، ص ۳۱، ضمن ح ۲۷.

 

ما تا ظهور ایستاده ایم

اللهم عجل لولیک الفرج

فاطمه بازدید : 307 یکشنبه 17 شهریور 1392 نظرات (0)

 

سخنان شهيد آويني در باره شهيد حسين خرازي
او را از آستین خالی دست راستش بشناس...
جوانی خوش رو،مهربان و صمیمی. با اندامی نسبتا لاغر و سخت متواضع. 
افسوس که چشم ظاهربین راهی به سوی باطن اشیا ندارد ، اگر نه سجده ی ملائک را در برابر عظمت او می دیدی. و آن آیه ی مبارکه را دیگر بار میشنیدی: (( انی اعلم مالا تعلمون))
آخرین بار که حاج حسین را دیدم در عملیات کربلای پنج بود . در شرق ابوالخصیب.
... وقتی از این کانال ها که سنگرهای دشمن را به یکدیگرپیوند می داده است بگذری،به فرمانده خواهی رسید ، به علمدار...
او را از آستین خالی دست راستش خواهی شناخت . چه می گویم؟ چهره ی ریز نقش و خنده های دلنشینش نشانه ی بهتری است.
مواظب باش!!!
آن همه متواضع است که او ر ا در میان همراهانش گم می کنی.
اگر کسی او را نمی شناخت هرگز باور نمیکرد که با فرمانده ی لشگر مقدس امام حسین (ع) روبه روست. 
ما اهل دنیا از فرماندهان لشگر همان تصوری را داریم که در فیلم های سینمایی دیده ایم. اما فرمانده های سپاه اسلام امروز همه ی آن معیارها را در هم ریخته اند .
حاج حسین را ببین!!!
امروز در شرق ابولخصیب ، نزدیک بصره،و ده سال 
یش در مدرسه ی شبانه ی نمونه .
خدایا چه رخ داده است؟
چگونه می توان این همه را باور کرد؟
از مدرسه ی شبانه ی نمونه و امتحان طبیعی تا تا مدرسه ی عشق و امتحان صبر و شهاوت و جهاد ، راهی هزار ساله است که حسین خرازی در د ه سال پیمود.
از شاگرد مکتب ولایت اهل بیت جز این انتظار نمی رود. 
علمدار لشگر امام حسین(ع) در سال هزار و سی صدو پنجاه و پنج در رشته ی علوم طبیعی دیپلم گرفت و به سربازی رفت و در سال هزار و سی صد و پنجاه و هفت با فرمان حضرت امام امت از سربازی گریخت و به خیل عظیم امت در انقلاب پیوست و از آن پس از کردستان تا خرمشهر ، ازحاج عمران تا فاو، حضوری دائمی و همیشگی...
(( یکی از بچه ها شیرینی تولد بچه اش را آورده بود. تعارف کردیم ؛ حاجی یکی برداشت.
گفتم:خب حاجی، شما کی شیرینی تولد بچه تون رو می آورید؟
گفت: من نمیبینمش که شیرینی هم بیارم.))
یادگار حاج حسین خرازی پسری است که بعد از شهادت او به دنیا آمده است و نامش آن چنان که او وصیت کرده بود مهدی گذاشته اند. 
مهدی جان!
پیش از آن که تو آن همه بزرگ شوی که اسلحه به دست بگیری و علم پدر شهیدت را برداری ، نجف و کربلا آزاد شده است. 
اما مهدی جان ، این قرن قرنی است که حق در کره ی زمین به حاکمیت خواهد رسید. آینده در انتظار توست...
کجا از مرگ می هراسد آن کس که به جاودانگی روح در جوار رحمت حق آگاه است؟ 
و این چنین ، اگر یک دست تو نیز هدیه ی راه خدا شود . باز هم با آن دست دیگری که باقی است به جبهه ها می شتابی. وقتی که اسوه ی تو آن تمثیل مطلق وفاداری، عباس بن علی (ع) باشد چه باک اگر هر دو دست تو نیز هدیه ی راه خدا شود؟
آن آستین خالی که با باد این سوی و آن سوی میشود ، نشانه ی مردانگی است و این که تو به عهدی که ابوالفضل بسته ای وفاداری.
چیست آن عهد؟
فاطمه بازدید : 912 یکشنبه 17 شهریور 1392 نظرات (0)

مرحله دوم عملیات فتح المبین (4/1/1361)

ساعت یک بامداد چهارشنبه چهارم فروردین مرحله دوم عملیات فتح با کلمه رمز "یا زهرا" آغاز شد و نیروهای ایران اسلامی در اولین ساعات شروع عملیات، تلفات سنگینی بر قوای دشمن وارد آوردند و به مواضع او در جبهه های غرب شوش و دزفول دست یافتند. در این مرحله از عملیات تنگه رقابیه و ارتفاعات میشداغ پاکسازی شد. تعداد 4000 موشک و 13 دستگاه کاتیوشا به دست رزمندگان اسلام افتاد و 20 قبضه توپ سالم به غنیمت گرفته شد و تیپ 96 ارتش عراق از هم پاشید و فرماندهان تیپ های 96 و 60 همراه با چند تن از افسران ارشد آن ها به اسارت در آمدند. مجموعه اسرای شمارش شده تا مرحله دوم عملیات از مرز 6000 نفر گذشت.
مرحله سوم عملیات فتح المبین (7/1/1361)

در سومین مرحله ی عملیات فتح بزرگ "فتح المبین" مهم ترین مواضع حیاتی دشمن در غرب شوش و دزفول فتح شد. این مرحله از عملیات که ادامه عملیات فتح محسوب می شد، ساعت 22 و 30 دقیقه شب شنبه 7فروردین با نام فتح المبین و با کلمه رمز "یا زهرا" در شمال غربی شوش آغاز شد و رزمندگان ایران اسلامی موفق شدند ضمن انهدام سه تیپ رزمی عراق، حدود 5000 تن دیگر از قوای دشمن را به اسارت در آورند. در این عملیات سنگین که پیروزی عظیمی برای جمهوری اسلامی ایران محسوب می شد، مهم ترین پایگاههای کنترل و دفاع هوایی ایران و حساس ترین مواضع حیاتی دشمن در غرب شوش و دزفول از اشغال عراقی ها خارج شد و حدود 70 تانک و نفربر به دست قوای اسلام افتاد.رزمندگان ایران مرکب از دلاورمردان ارتش جمهوری اسلامی، جان برکفان سپاه و بسیج با شکستن نخستین خطوط دفاع دشمن پایگاه های رادار و سایت چهار و پنج واقع در حوالی منطقه ابوصلیبی خات را به محاصره در آوردند.
تعداد هواپیمای سرنگون شده دشمن از آغاز عملیات فتح تا پایان مرحله ی سوم عملیات به 14 فروند رسید. در این عملیات تیپ های یک پیاده مکانیزه، تیپ پیاده 93 و تیپ 10 نیروهای ویژه ی ارتش عراق به کلی متلاشی و اکثر نفرات این سه تیپ کشته، زخمی و یا به اسارت ارتش اسلام درآمدند و علاوه بر نابودی تعداد بسیار زیادی تانک و نفربر، خودرو و مهمات، ده ها دستگاه تانک، نفربر و خودرو ارتش متجاوز عراق به همراه مقادیر قابل توجهی مهمات به دست رزمندگان ایران اسلامی افتاد. طی این عملیات هزاران تن از قوای عراق به اسارت درآمدند.

مرحله چهارم عملیات فتح المبین (8/1/1361)

در چهارمین مرحله ی عملیات که سحرگاه روز یکشنبه 8 فروردین با نام فتح و با کلمه ی رمز "یا زهرا" آغاز شد رزمندگان غرور آفرین ایران اسلامی موفق شدند با عملیات برق آسا و کوبنده ی خویش مناطق سندال، چنانه و عین خوش (پادگان ارتفاعات عین خوش)، دشت عباس، امام زاده عباس، ارتفاعات تینه و ابوقریب، واوی، و ارتفاعات بسیار مهم و استراتژیک دوسلک (مرکز فرماندهی و تدارکاتی دشمن) در منطقه ی برغازه را به تصرف در آورند. هم چنین بعد از ظهر همان روز، تیپ های 421 و 96 ارتش عراق پس از عملیات رزمندگان افتخارآفرین ایران اسلامی به طور کامل متلاشی و کلیه نفرات این دو تیپ کشته، مجروح و یا اسیر شدند.در این مرحله از عملیات مناطق دشت عباس و امامزاده عباس در شمال غربی منطقه ی شوش و منطقه ی عین خوش از وجود تجاوزگران عراقی پاک سازی و به کنترل کامل نیروهای ایرانی درآمد و تعداد اسرای شمارش شده ی دشمن تا پایان مرحله ی چهارم عملیات فتح به بیش از 15000 تن رسید. هم چنین در این مرحله صدها تن از قوای دشمن به هلاکت رسیدند، تعداد 200 دستگاه خودرو، هشت دستگاه تانک به همراه مقادیر بسیار زیادی سلاح های سبک و مهمات به غنیمت سپاهیان سلحشور اسلام در آمد و ضمناً تعداد هواپیماهای سرنگون شده دشمن به 18 فروند رسید. ارتفاعات تینه که از بزرگ ترین حوضچه های نفتی شمال خوزستان می باشد از وجود نیروهای دشمن پاک شد و چاههای نفت ابوقریب به کنترل کامل رزمندگان اسلام در آمد.
آخرین نتایج حاصله از عملیات پیروزمندانه فتح المبین را به صورت زیر می توان خلاصه کرد:
1- انهدام نیروهای دشمن که سپاه چهارم ارتش عراق را تشکیل می داد به استعداد سه لشکر شامل :
الف : لشکر 10 زرهی متشکل از تیپ 42 زرهی تیپ 24 مکانیزه، تیپ 7 زرهی و تیپ 60 پیاده.
ب : لشکر یک مکانیزه شامل تیپ 1 مکانیزه، تیپ27 مکانیزه، تیپ 34 زرهی و تیپ 51 زرهی.
پ: تیپ های تحت امر لشکر یک و ده شامل تیپ 99 پیاده، تیپ 96 پیاده، تیپ 426 پیاده، تیپ 505 پیاده، تیپ 423 پیاده، و تیپ 241 پیاده.
ت : هلاکت و اسارت چندین هزار تن از افراد ارتش خلقی .
ث: مجموعه تلفات رزمی دشمن حدود 25 هزار تن بود که یا زخمی شده و یا به هلاکت رسیدند و بالغ بر 15هزار نفر به اسارت درآمدند. ضمناً 360 دستگاه از انواع تانک و نفربر زرهی دشمن منهدم، تعداد زیادی تانک، نفربر و خودروی سبک و سنگین و مقادیر بسیار زیادی از انواع مهمات به غنیمت گرفته شد که حدود 150 دستگاه تانک، 170 نفربر و حدود 500 دستگاه خودرو، چندین قبضه موشک سام 6 زمین به هوا، چند قبضه موشک زمین به زمین، 165 قبضه توپ شامل توپ های 182 میلیمتری، 130 میلیمتری و 152 میلیمتری از آن جمله بودند.
2- آزاد شدن ارتفاعات مهم شمال غربی خوزستان به اسامی ابوصلیبی خات معروف به رادار و سایت، علی گره زد، عین خوش، تینه، برغازه، واوی، رقابیه، میشداغ، ارتفاعات 350 معروف به ارتفاعات دهلیز، شاوریه، دلتا، تپه چشمه، جوفینه، کوت کاپن و ارتفاعات 202.
3- رهایی شهرهای دزفول، اندیمشک، شوش، پایگاه چهارم هوایی و جاده سراسری اندیمشک – اهواز و صدها روستا از زیر آتش توپخانه دوربرد و موشک های تخریبی زمین به زمین دشمن.
4- دستیابی به چاه های نفت ابوقریب در ارتفاعات تینه یکی از بزرگ ترین حوضچه های نفتی خوزستان.
5- آزادشدن سه پاسگاه ژاندارمری از استان های ایلام و خوزستان به اسامی عین خوش، دوسلک و جسرنادری.
6- آزاد سازی فرودگاه اضطراری دهلران .
7- آزاد شدن جاده دزفول، دشت عباس، عین خوش وهم چنین مناطق دشت عباس، دشت چنانه و زمین های سرخه که از مهم ترین مناطق کشاورزی شمال خوزستان به حساب می آید. در طی عملیات پیروزمندانه فتح المبین دوهزار کیلومتر مربع از خاک ایران اسلامی از تصرف متجاوز خارج شد.

بازتاب عملیات فتح المبین در رسانه های خارجی


پس از ناكامي صدام در جلوگيري از عمليّات فتحالمبين، يك روز مانده به شروع اين عمليّات، صدام حسين طي نامهاي به احمد سكوتره (رئيس كنفرانس اسلامي) كه تلاشهايي براي صلح انجام داده بود، شرط سوم ايران يعني معرفي متجاوز را ميپذيرد، اما فرماندهان نظامي و رزمندگان اسلام بدون توجه به اين تثبيت صدام، لحظهاي در اجراي اين عمليّات تأمل نكرده و در هر منطقه از سرزمينهاي تحت اشغال عراق دست به عمليّات كوبنده و قاطع ميزنند. عراق براي جلوگيري از اثرات تبليغات حمله و فتوحات آن آمار تلفات ايران هزاران كشته اعلام ميكند و تلفات و خسارات وارده به ارتش عراق را بسيار ناچيز ميخواند.

راديو بغداد طي اخبار و تفسيرهاي گوناگون اعلام ميكند كه نيروهاي ايران در تحركات اخير خود، به دفاع مستحكم عراق برخورد نموده و با دادن تلفات سنگين راه فرار را در پيش گرفتهاند... و اضافه ميكند كه در اين نبرد قهرمانانه تنها هفت سرباز عراقي كشته شدهاند.
اين ادعا زماني اعلام ميشود كه 650 كيلومتر مربع از خاك ايران آزاد و 6000 نفر از ارتش عراق اسير و نزديك به 10000 نفر كشته و زخمي شدهاند ( تا پايان مرحله دوم عمليّات).

راديو بغداد در ادامه اخبار سراسر كذب خود، بازهم به پخش اخبار دروغ پرداخته و ميگويد:

«منطقه عمليّاتي مملو از اجساد و ادوات زرهي ايرانيان است و آنها با دادن تلفات و اسير فراوان راه فرار را در پيش گرفتهاند، ما اين بار تلفات خود را تا پايان مرحله دوم، ده نفر اعلام ميكند».
اين در حالي است كه نيروهاي بعث در بسياري مواضع خود عقبنشيني كرده و با فرار تاريخي آنها، مقدمة مرحلة سوم فراهم شده است.
زماني كه مرحله سوم با موفقيت بينظير اجرا ميشود و قريب 25000 نفر كشته و زخمي و 15000 نفر اسير ميشوند و رزمندگان اسلام در نزديكي مرزهاي بينالمللي مستقر ميشوند، راديو بغداد با شوق و هيجان فراوان اعلام ميكند كه نيروهاي ايراني همچنان در حال عقبنشينياند و سربازان قدرتمند عراق با اقتدار كامل در حال پيشروي به سوي دزفول و شوش هستند.
در اين ميان آژانسهاي خبري و رسانههاي گروهي غرب اخبار را به نقل از اعلاميههاي نظامي عراق و آب و تاب نقل ميكنند.

راديو امريكا:

اين راديو در روز چهارم فروردين 1361 به نقل از روزنامه نيويورك تايمز و به گفته تحليلگران آمريكايي ميگويد:
«حمله بزرگي كه نيروهاي ارتش ايران عليه واحدهاي عراقي در منطقه دزفول آغاز كردند، شربهاي كاري به افراد لشكر زرهي عراق كه به جبهه نبرد منتقل شده بودند، فرود آورد. تحليلگران اين حمله را از نظر لجستيكي درخور توجه دانستهاند، اما حاضر نشدند ادعاي ايران را در مورد پيروزي قبول كنند.»

راديو عمان:

«عراق اعلام كرد كه نيروهايش طي نبردهاي 24 ساعت گذشته در جبهههاي نبرد هشتاد و يك نفر از نيروهاي ايراني را به قتل رساندهاند.
خبرگزاري عراق امروز به نقل از يك اطلاعيه نظامي گزارش داد كه در منطقه اهواز 62 نفر از نيروهاي ايران كشته شدهاند فرماندهي كل نيروهاي مسلح عراق ديشب اعلام كرده بود كه نيروهاي اين كشور در جبهههاي شوش و دزفول در استان خوزستان ايران 12 تيپ نظامي ايران را متلاشي كرده و تعداد زيادي را به اسارت خود درآوردهاند.» (4/1/61)

راديو رأسالخيمه:

«خبرگزاري عراق به نقل از گزارشگر خود در ميدانهاي نبرد، گزارش داد كه نيروهاي عراقي در نخستين ساعات بامدار اين روز، حمله گسترده و بزرگي را براي مقابله با نيروهاي ايران كه در منطقه شوش و دزفول، نيروهاي عراق را مورد تهاجم قرار دادند، شروع كردهاند. اين خبرگزاري ميافزايد: لشكر 77 ايران به طور كامل نابود شده است.» (4/1/61)

راديو بي.بي.سي:

« يك سخنگوي ارتش عراق اخبار مربوط به پيروزيهاي اخير ايران را در جبهههاي جنگ بياساس توصيف كرد. وي گفت كه ايران از ابتداي جنگ تا به حال مدعي چنين پيروزيهايي بوده است؛ اما واحدهاي نظامي عراق همچنان بر مواضع خود در داخل خاك ايران كاملاً مسلط هستند.»
بدنبال اطلاعيههاي نظامي سراسر كذب عراق، كشورهاي حوزه خليج فارس فقط اخبار واصله از شوراي فرماندهي بعث را پخش كرده و از پخش پيروزيهاي ايران خودداري ميكنند، اما صدام طي پيامهايي به سمينار اسلامي در سريلانكا اعلام ميكند كه عراق هيچ چشمداشتي به خاك ايران نداشته و طالب صلح است.
اين تصميم و پيام صدام براي بسياري از خبرگزاريها روشن ميكند كه قدرت انهدام و گستردگي عمليّات تا چه حد بوده است و چرا سردار قادسيه به موضع انفعال افتاده است.
به دنبال اظهارات صدام، خبرگزاريها بشدت تحت تأثير پيروزيهاي رزمندكان اسلام در عمليّات فتحالمبين قرار گرفته، بناچار گوشههايي از اين پيروزي بزرگ را بازگو ميكنند.

راديو بي.بي.سي:

«كارشناسان امور اطلاعاتی در غرب اظهار ميدارند اكنون روشن شده است كه ايران تا حدودي در جنگهاي اخير با عراق موفق بوده است. با اين حال عقيده بر آن است كه موفقيت ايران قاطع نبوده است.» (19/1/61)

راديو لندن: «در حالي كه پرزيدنت صدام حسين (رئيس جمهور عراق)، در مصاحبهاي كه با يك روزنامه فرانسوي، پيروزي ايزان در عقب راندن عراقيها را انكار كرده است، طبق گزارش افرادي كه در اين روز از صحنه جنگ عراق با ايران بازديد كردهاند، نيروهاي ايران آخرين حمله خود را عليه عراقيها در منطقه شوش از ايالت خوزستان انجام دادهاند و سپاه چهارم عراق را منهدم ساختهاند».

همين راديو ادامه ميدهد:

«خبرنگاراني كه در ايران به ديدار از جبهههاي جنگ رفتهاند، تأيير ميكنند كه نيروهاي عراقي در نبرد عظيمي در اطراف دزفول تلفات شديدي را متحمل شدهاند و ضايعات بسياري بر تجهيزات آنان وارد آمده است.
خبرنگاران ميگويند كه هر دو طرف از آغاز جنگ تاكنون درباره پيروزيهاي خود مبالغه كردهاند، اما اين روشن است كه نيروهاي ايران به موفقيت دست يافتهاند.» (12/1/61)

راديو آمريكا:

«به گزارش روزنامه واشنگتن پست، صدام حسين اعلام كرد كه نيروهاي عراق از مواضعي كه بيش از يك سال در داخل خاك ايران در تصرف نيروهاي عراقي بوده است، عقبنشيني كردهاند.»
سردار قادسيه كه هميشه در اطلاعيههاي نظامي خود دم از پيروزي ميزد اين بار به شكست خود اعتراف كرده و بناچار براي كاستن از فشار تبليغات، به هذيانگويي افتاده و دوباره دم از پيروزي ميزند.

روزنامه واشنگتنن پست در اين باره ميگويد:

«صدام حسين (رئيس جمهور عراق) عقبنشيني ارتشش را در جنگ خليج فارس رد كرده و مدعي پيروزي شده است. وي خطاب به گروهي از خبرنگاران فرانسوي در بغداد گرفت: در آنچه در جنگ به دست آمده نه تنها پيروزي براي عراق، بلكه براي انسانيت بوده است. (البته اين ادعا كارگر نيفتاده و پيروزي فتحالمبين همه را تحت تأثير قرار ميدهد.» (11/1/61)

مطبوعات انگليس:

روزنامه تايمز مالي ضمن گزارشي در مورد دستور عقبنشيني به نيروهاي بعث عراق اقرار ميكند كه صدام به گونهاي تحقيرآميز ناگزير به عقبنشيني شده است و اين در حالي است كه بطور همهجانبه پيروزيهاي ايران مورد تأيير قرار گرفته است. سپاه چهارم كه اينكه فرماندهي ارتش عراق به عقب رانده شدن آن اعتراف دارد، تصور ميرود بيشتر صدمات را در اثر حمله ايران متحمل شده باشد.

روزنامه ديلي تلگراف:

اين روزنامه از قول خبرنگاران خود در بغداد اعتراف ميكند كه دستور عقبنشيني از سوي صدام، ديپلماتهاي خارجي را در بغداد متوجه ساخته، زيرا تاكنون تمام اعلاميههاي نظامي رژيم عراق صحبت از پيروزيهاي مداوم ارتش صدام را داشته است. مقامات اطلاعاتي و رسمي آمريكايي تأييد كردند كه حداقل 20000 سرباز عراقي در حملههاي اخير ايران بشدت تار و مار شده اند و...

پیام حضرت امام(ره)


امام خميني،فرمانده كل قوا، كه با اهتمام خاص به حوادث جنگ عنايت دارند، عمليّات را از طريق فرماندهان عالي جنگ تعقيب و هدايت مينمايند. در يكي از شبهاي عمليّاتي پيامي توسط فرمانده كل سپاه، براي زرمندگان مستقر در منطقه عمليّاتي فتحالمبين ارسال نموده و براي آنان دعا و آرزوي موفقيت ميكنند. رزمندگان اسلام با دريافت پيام امام، جاني دوباره گرفته و با روحيهاي عالي به دشمن متجاوز حمله ميكنند.

«قلم قاصر است كه احساسات خويش را ابراز كنم... رحمت واسعه خداوند بر آن مادران و پدراني كه شما شجاعان نبرد در ميدان كارزار و مجاهدان با نفس در شبهاي نوراني را در دامن پاكشان تربيت نمودند. مژده باد بر شما جوانان برومند، در تحصيل رضاي پروردگار كه از بالاترين سنگرهاي روحاني و معنوي است. شما در دو سنگر روحاني و جسماني، ظاهري و باطني پيروزيد.

مبارك باد بر بقيهالله (ارواحنا له الفداء) وجود چنين رزمندگان ارزشمند و مجهدان في سبيلالله كه آبروي اسلام را حفظ و ملت ايران را روسفيد و مجاهدان راه خدا را سرافراز نموديد. ملت بزرگ ايران و فرزندان اسلام به شما سلحشوران افتخار ميكنند.

فرين بر شما كه ميهن خود را بر بال فرشتگان نشانديد و در ميان ملل جهان سرافراز نموديد. مبارك باد بر ملت، چنين جوانان رزمندهاي و بر شما چنين ملت قدرداني كه به مجرد فتح و پيروزي توسط رزمندگان به دعا و شادي برخاستيد. اينجانب دور دست و بازوي قدرتمند شما را كه دست خداوند بالاي آن است، ميبوسم و به اين بوسه افتخار ميكنم... يا ليتني كنت معكم فافوز فوزاً عظيماً.»

روح الله الموسوی الخمینی

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    آیا از عملکرد سایت و موضوعات راضی هستید؟
    بیشترین مطالب درباره چی باشن؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 413
  • کل نظرات : 189
  • افراد آنلاین : 12
  • تعداد اعضا : 141
  • آی پی امروز : 81
  • آی پی دیروز : 94
  • بازدید امروز : 151
  • باردید دیروز : 209
  • گوگل امروز : 7
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 492
  • بازدید ماه : 492
  • بازدید سال : 57,959
  • بازدید کلی : 598,107