loading...
آخرالزمان
آخرین ارسال های انجمن
فاطمه بازدید : 540 دوشنبه 08 آذر 1395 نظرات (0)

 

حدیث(1) قالَتْ علیها السلام : وَ هُوَ الا مامُ الرَبّانى ، وَ الْهَیْكَلُ النُّورانى ، قُطْبُ الا قْطابِ، وَسُلالَةُ الاْ طْیابِ، النّاطِقُ بِالصَّوابِ، نُقْطَةُ دائِرَةِ الا مامَةِ.(ریاحین الشّریعة : ج 1، ص 93.)
در تعریف امام علىّ علیه السلام فرمود : او پیشوائى الهى و ربّانى است، تجسّم نور و روشنائى است ، مركز توجّه تمامى موجودات و عارفان است، فرزندى پاك از خانواده پاكان مى باشد، گوینده‌اى حقّگو و هدایتگر است ، او مركز و محور امامت و رهبریّت است.

 

حدیث های گرانبهای حضرت فاطمه (س)

احادیث حضرت فاطمه(س)

 

حدیث(2) قالَتْ علیها السلام : ابَوا هِذِهِ الاْ مَّةِ مُحَمَّدٌ وَ عَلىُّ، یُقْیمانِ اءَودَّهُمْ، وَ یُنْقِذانِ مِنَ الْعَذابِ الدّائِمِ إ نْ اطاعُوهُما، وَ یُبیحانِهِمُ النَّعیمَ الدّائم إنْ واقَفُوهُما.(بحارالا نوار: ج 23، ص 259، ح 8.)

حضرت فاطمه زهرا (س): حضرت محمّد صلّى اللّه علیه و آله و علىّ علیه السلام ، والِدَین این امّت هستند، چنانچه از آن دو پیروى كنند آن ها را از انحرافات دنیوى و عذاب همیشگى آخرت نجات مى دهند؛ و از نعمت هاى متنوّع و وافر بهشتى بهره مندشان مى سازند.

 

حدیث های گرانبهای حضرت فاطمه (س)

احادیث حضرت فاطمه زهرا (س)

 

حدیث(3) قالَتْ فاطِمَةُ الزَّهْراء سلام اللّه علیها: نَحْنُ وَسیلَتُهُ فى خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فى غَیْبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَةُ اءنْبیائِهِ.(شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید: ج 16، ص 211.)

حضرت فاطمه زهرا (س): ما اهل بیت پیامبر وسیله ارتباط خداوند با خلق او هستیم، ما برگزیدگان پاك و مقدّس پروردگار مى باشیم، ما حجّت و راهنما خواهیم بود؛ و ما وارثان پیامبران الهى هستیم.

 

حدیث های گرانبهای حضرت فاطمه (س)

سخنان حضرت فاطمه زهرا(س)

 

حدیث(4) قالَتْ علیها السلام : مَنْ اصْعَدَ إ لىَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.(بحار: ج 67، ص 249، ح 25)
حضرت فاطمه زهرا (س): هر كس عبادات و كارهاى خود را خالصانه براى خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحت ها و بركات خود را براى او تقدیر مى نماید.

 

حدیث های گرانبهای حضرت فاطمه (س)

احادیث حضرت فاطمه زهرا (س)

 

حدیث(5) قالَتْ علیها السلام : إلهى وَ سَیِّدى ، اءسْئَلُكَ بِالَّذینَ اصْطَفَیْتَهُمْ، وَ بِبُكاءِ وَلَدَیَّ فى مُفارِقَتى اَنْ تَغْفِرَ لِعُصاةِ شیعَتى ، وَشیعَةِ ذُرّیتَى .(كوكب الدّرىّ: ج 1، ص 254.)
حضرت فاطمه زهرا (س): خداوندا، به حقّ اولیاء و مقرّبانى كه آنها را برگزیده‌اى، و به گریه فرزندانم پس از مرگ و جدائى من با ایشان، از تو مى خواهم گناه خطاكاران شیعیان و پیروان ما را ببخشى.

 

حدیث های گرانبهای حضرت فاطمه (س)

احادیث حضرت زهرا (س)

 

حدیث(6) قالَتْ علیها السلام : شیعَتُنا مِنْ خِیارِ اءهْلِ الْجَنَّةِ وَكُلُّ مُحِبّینا وَ مَوالى اَوْلیائِنا وَ مُعادى اعْدائِنا وَ الْمُسْلِمُ بِقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ لَنا.(بحارالا نوار: ج 68، ص 155، س 20، ضمن ح 11.)
حضرت فاطمه زهرا (س): شیعیان و پیروان ما، و همچنین دوستداران اولیاء ما و آنان كه دشمن دشمنان ما باشند، نیز آنهایى كه با قلب و زبان تسلیم ما هستند بهترین افراد بهشتیان خواهند بود.

 

حدیث های گرانبهای حضرت فاطمه (س)

احادیث گهربار حضرت زهرا(س)

 

حدیث(7) قالَتْ علیها السلام : إنَّ السَّعیدَ كُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَنْ احَبَّ عَلیّا فى حَیاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ.(شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید: ج 2، ص 449 )
حضرت فاطمه زهرا (س): همانا حقیقت و واقعیّت تمام سعادت ها و رستگارى ها در دوستى علىّ علیه السلام در زمان حیات و پس از رحلتش خواهدبود.

 

حدیث های گرانبهای حضرت فاطمه (س)

احادیث حضرت فاطمه زهرا (س)

 

حدیث(8) قالَتْ علیها السلام : وَاللّهِ، لاكَلَّمْتُكَ ابَدا، وَاللّهِ لاَ دْعُوَنَّ اللّهَ عَلَیْكَ فى كُلِّ صَلوةٍ. (صحیح مسلم : ج 2، ص 72، صحیح بخارى : ج 6، ص 176)
پس از ماجراى هجوم به خانه حضرت، خطاب به ابوبكر كرد و فرمود: به خدا سوگند، دیگر با تو سخن نخواهم گفت، سوگند به خدا، در هر نمازى تو را نفرین خواهم كرد.

 

حدیث های گرانبهای حضرت فاطمه (س)

احادیث حضرت فاطمه زهرا (س)

حدیث(9) قالَتْ علیها السلام : إنّى اُشْهِدُاللّهَ وَ مَلائِكَتَهُ، انَّكُما اَسْخَطْتُمانى ، وَ ما رَضیتُمانى ، وَ لَئِنْ لَقیتُ النَبِیَّ لا شْكُوَنَّكُما إلَیْهِ. (بحارالا نوار: ج 28، ص 303، صحیح مسلم : ج 2، ص 72، بخارى : ج 5، ص 5)
هنگامى كه ابوبكر و عمر به ملاقات حضرت آمدند فرمود: خدا و ملائكه را گواه مى گیرم كه شما مرا خشمناك كرده و آزرده‌اید، و مرا راضى نكردید، و چنانچه رسول خدا را ملاقات كنم شكایت شما دو نفر را خواهم كرد.

 

حدیث های گرانبهای حضرت فاطمه (س)

سخنان حضرت فاطمه(س)

 

حدیث (10) قالَتْ علیها السلام : وَاللّهِ یَابْنَ الْخَطّابِ لَوْلا إ نّى اكْرَهُ انْ یُصیبَ الْبَلاءُ مَنْ لاذَنْبَ لَهُ، لَعَلِمْتَ انّى سَاءُقْسِمُ عَلَى اللّهِ ثُمَّ اجِدُهُ سَریعَ الاْ جابَةِ. (اصول كافى : ج 1، ص 460، بیت الا حزان : ص 104، بحارالا نوار: ج 28، ص 250، ح 30.)
حضرت به عمر بن خطّاب فرمود: سوگند به خداوند، اگر نمى ترسیدم كه عذاب الهى بر بى گناهى ، نازل گردد؛ متوجّه مى شدى كه خدا را قسم مى دادم و نفرین مى كردم . و مى دیدى چگونه دعایم سریع مستجاب مى گردید.

 

حدیث های گرانبهای حضرت فاطمه (س)

احادیثی منتخب از حضرت فاطمه زهرا(س)

 

حدیث(11) قالَتْ علیها السلام : إلَیْكُمْ عَنّى ، فَلا عُذْرَ بَعْدَ غَدیرِكُمْ، وَالاَْمْرُ بعد تقْصیركُمْ، هَلْ تَرَكَ ابى یَوْمَ غَدیرِ خُمّ لاِ حَدٍ عُذْوٌ. (خصال : ج 1، ص 173، احتجاج : ج 1، ص 146)
حضرت فاطمه زهرا (س) خطاب به مهاجرین و انصار كرد و فرمود: از من دور شوید و مرا به حال خود رها كنید، با آن همه بى تفاوتى و سهل انگارى هایتان ، عذرى براى شما باقى نمانده است. آیا پدرم در روز غدیر خم براى كسى جاى عذرى باقى گذاشت؟

 

حدیث های گرانبهای حضرت فاطمه (س)

احادیث حضرت فاطمه زهرا (س)

 

حدیث(12) قالَتْ علیها السلام : جَعَلَ اللّهُ الاْیمانَ تَطْهیرا لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ، وَ الصَّلاةَ تَنْزیها لَكُمْ مِنَ الْكِبْرِ، وَالزَّكاةَ تَزْكِیَةً لِلنَّفْسِ، وَ نِماءً فِى الرِّزقِ، وَالصِّیامَ تَثْبیتا لِلاْ خْلاصِ، وَالْحَّجَ تَشْییدا لِلدّینِ .

حضرت فاطمه زهرا (س): خداوند سبحان، ایمان و اعتقاد را براى طهارت از شرك و نجات از گمراهى ها و شقاوت ها قرار داد. و نماز را براى خضوع و فروتنى و پاكى از هر نوع تكّبر، مقرّر نمود. و زكات (و خمس ) را براى تزكیه نفس و توسعه روزى تعیین نمود. و روزه را براى استقامت و اخلاص در اراده، لازم دانست . و حجّ را براى استحكام اءساس شریعت و بناء دین اسلام واجب نمود.

 

فاطمه بازدید : 487 پنجشنبه 27 آبان 1395 نظرات (0)

قبولی یک نماز

امام صادق (ع ) :من قبل الله منه صلاة واحدة لم یعذبه

اگر خداوند از کسی یک نماز بپذیرد او را عذاب نمی کند.

( وسائل الشیعه ، ج 3، ص .23 محجة البیضاء، ص 339 )

 

نشانه قبولی نماز

امام صادق (ع ) :من احب ان یعلم اقبلت صلاته ام لم تقبل فلینظر هل منعته صلاته عن الفحشاءو المنکر فبقدر ما منعته قبلت منه

هرکس دوست دارد بداند که نمازش قبول شده یا نه ، ببیند که آیا نمازش او را ازگناه و زشتی  باز داشته یا نه ؟ پس به هر قدر که نمازش او را از گناه باز داشته ، به همان اندازه نمازش قبول شده است .

( بحار الانوار، ج ,82 ص 198 )

 

حضور قلب

امام سجاد (ع ) : ان العبد لا یقبل من صلاته الا ما اقبل علیه منهابقلبه

همانا نماز بنده پذیرفته نمی شود، مگر آنچه را که با قلبش به نماز توجه کرد.

( وسائل الشیعه ، ج 4، ص .688 المواعظ العددیه ، ص 270 )

 

استخفاف در نماز مانع قبولی نماز

امام صادق (ع ) :و الله انکم لتعرفون من جیرانکم و اصحابکم من لو کان یصلی لبعضکم ما قبلها منه لاستخفافه بها ان الله لایقبل الا الحسن فکیف یقبل ما یستخف به ؟

قسم به خدا، شما از همسایگان و دوستان خود کسانی را می شناسید که اگر برای بعضی  از شما نمازی بخوانند از او قبول نخواهیدکرد، به علت استخفاف  و بی اعتنایی که بر آن روا داشته ، همانا خداوند چیز نیکو وشایسته را فقط

می پذیرد، پس چگونه بپذیرد عبادتی راکه به آن بی توجهی شده است ؟

( میزان الحکمه ، ج 5، ص 387 )

 

سخت ترین چیز

امام صادق (ع ) : والله انه لیأتی  علی الرجل خمسون سنة ، وما قبل الله صلاة واحدة فای  شی ء اشد من هذا

قسم به خدا، از زندگی انسان پنجاه سال بگذرد (و نماز خوانده باشد)، ولی خداوند یک نماز او را قبول نمی کند، چه چیزی سخت تر از این !

( میزان الحکمه ، ج 5، ص 387 )

 

نماز و ولایت

امام سجاد (ع ) : فی جواب سائل سأله عن حدود الصلاة ... قال :و ما سبب قبولها؟ قال - علیه السلام - : ولایتنا و البراءة من اعدائنا

در پاسخ کسی که پرسید از حدود نماز... و چه چیزی سبب قبولی نماز است ؟ فرمود: "ولایت مااهل بیت ، و برائت از دشمنان ما".

( میزان الحکمه ، ج 5، ص 386 )

 

فاطمه بازدید : 400 یکشنبه 09 آبان 1395 نظرات (0)

زادگاه
سلمان فارسي از اصحاب پيامبر گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله) و امام علي(عليه السلام) معروف به سلمان محمدي، از ايران است. نام اصلي او «روزبه» بود. وي دوران کودکي را در روستاي «جي»* از توابع اصفهان گذراند. پدرش کشاورز و مؤمن به به دين زرتشت بود. سلمان نيز همچون پدرش اين دين را اختيار کرده بود.

در جستجوي حقيقت
روزي از روزها که سلمان از مزرعه به منزل برمي گشت، صداي ناقوس کليسا او را کنجکاو کرد. وارد کليسا شد ديد عده اي مشغول نمازند. با ديدن اين صحنه منقلب شد و با کشيش آن کليسا به گفتگو پرداخت و به دين مسيحيت گرويد. پس از مدتي، از او پرسيد: اصل اين دين در کجاست؟ کشيش او را به سرزمين شام ره نمود.
هنگامي که پدرش متوجه گرديد، به شدت ناراحت شد و او را محبوس کرد. سلمان به هر زحمتي بود خود را از دست پدر نجات داد و به سوي شام رفت. در آنجا با راهبي پرهيزکار آشنا شد و چندين سال در خدمت او معارف الهي را فرا گرفت. وقتي مرگ
راهب فرا رسيد. سلمان پرسيد: پس از او نزد چه کسي برود؟ او راهبي را در شهر موصل معرفي کرد. سلمان به موصل رفت و راهب را يافت و چند سال از عمر خود را هم نزد او گذرانيد. و او راهبي در شهر «عموريه» را به سلمان معرفي کرد.
سلمان، به عموريه رفت و چند سال هم در خدمت راهب آنجا بود. او هنگام مرگ به سلمان گفت:
«طبق مطالبي که در کتابها خوانده ام، در اين عصر پيامبري در سرزمينِ دارايِ نخل هاي فراوان، که ميان دو بيابان واقع شده، برانگيخته خواهد شد که بر دين حنيفِ ابراهيم است. اين پيامبر نشانه هايي دارد، هديه قبول مي کند ولي صدقه نمي پذيرد و ميان دو کتفش مهر نبوت نقش بسته است.»
سلمان به شوق ديدار پيامبر، به جستجو پرداخت. عده اي مسافر به او گفتند: ما تو را به سرزمين دلخواهت مي رسانيم ولي خيانت کرده و او را به عنوان برده، به فردي يهودي از طايفه بني قريظه فروختند و خريدار او را به مدينه آورد.

ديدار يار
پس از گذشت چند سال، هنگامي که پيامبر از مکه به مدينه هجرت کرد، روزي سلمان از مردم درباره پيامبر مطالبي شنيد. نزد او رفت، ديد با ياران خود نشسته و مشغول گفتگو است. مقداري خرما نزد آنها گذاشت و گفت: بخوريد که صدقه است. پيامبر به ياران خود فرمود: بخوريد ولي خود از آن تناول نکرد. فرداي آن روز مقداري خرما برد و گفت: اين هديه است، پيامبر و ياران شروع به خوردن آن کردند. سلمان که دو نشانه از نشانه هاي پيامبري او را ديده بود، منتظر فرصتي بود که نشانه سوم را نيز ببيند. روزي به قصد ديدن مهر نبوّت، پشت سر پيامبر حرکت کرد، پيامبر موضوع را فهميد و عبا را کنار زد، سلمان به محض مشاهده مهر نبوت، خود را بر پاهاي پيامبر انداخت و به شدت گريه کرد، سپس داستان زندگي خود را براي پيامبر شرح داد.

آزادي
سلمان از نخستين ديدار با پيامبر، تصميم گرفت ملازم و همراه آن حضرت باشد ولي نمي توانست اين تصميم را عملي سازد؛ زيرا برده بود؛ لذا نزد اربابش آمد و خواهش کرد او را آزاد کند. ارباب به براي آزادي اش شرط گذاشت و آن اينکه 300 نخل خرما برايش بکارد و 40 مثقال نقره به او بدهد. سلمان خدمت پيامبر رسيد و جريان را گفت. پيامبر زميني را براي نخلستان تهيه کرد و همراه اصحاب و يارانش 300 نخل کاشت، اصحاب پيامبر مبلغ 40 مثقال نقره را نيز تهيه و به سلمان دادند. به اين صورت سلمان آزاد شد و جزو ياران پيامبر قرار گرفت.

مدافع ولايت
سلمان از معدود اصحاب پيامبر بود که با ابوبکر بيعت نکرد و در خانه امام علي(عليه السلام) همراه ديگر ياران آن حضرت، به عنوان مخالف خلافت، متحصّن بود، هنگامي که امام را براي بيعت گرفتن به مسجد مي بردند، در حضور خليفه ايستاد و در توبيخ خليفه و فضيلت امام علي(عليه السلام) ابتدا با زبان فارسي گفت: «کرديد و نکرديد و ندانيد چه کرديد» و سپس ادامه داد: «اي ابوبکر، هنگامي که براي تو جرياني پيش آيد که حکم آن را نداني، به چه چيزي تکيه مي کني؟ هنگامي که از تو سؤالي شود که نمي داني، به چه کس پناه مي بري؟ چه عذري داري که خود را داناتر از نزديکترين افراد به پيامبر و دانا به تأويل کتاب خدا و سنت پيامبر مي داني؟ کسي که پيامبر او را در زمان حياتش مقدم داشت و هنگام وفاتش درباره او به شما توصيه کرد. شما کساني هستيد که فرمان پيامبر را فراموش کرده و وصيّت او را از ياد برديد و وعده او را مخالفت کرديد و...»

استاندار مدائن
خليفه دوم در سال 16هـ .ق. حُذيفة بن يمان را از سمت استانداري مدائن عزل و با پيشنهاد امام علي(عليه السلام) سلمان را به عنوان استاندار جديد منصوب کرد. سلمان، حکم استانداري را از خليفه دريافت کرد و در نهايت تواضع و فروتني، سوار بر الاغ، با سفره اي نان و کوزه اي آب، به طرف مدائن حرکت کرد. مردم که براي استقبال از استاندار جديد به بيرون شهر آمده بودند، ديدند که پيرمردي محاسن سفيد، سوار بر الاغ، به طرف شهر مي آيد. از او نشان استاندار جديد را گرفتند، وقتي خود را به عنوان استاندار معرفي کرد، همه تعجب کردند. سلمان پس از ورود به شهر، خانه اي کوچک، که در کنار مسجد واقع شده بود، را به عنوان اقامتگاه خويش قرار داد.

سلمان از ديد پيامبر
حضرت محمد(صلي الله عليه و آله) هميشه از سلمان به نيکي ياد مي کرد و در مقاطع مختلف، اين جمله را تکرار کرد که: «سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ».
در جريان جنگ خندق، مسلمانان به پيشنهاد سلمان، براي مقابله با کفار به حفر خندق مشغول بودند، سلمان، که داراي بازويي قوي بود، مهاجر و انصار خواهان او بودند و هر گروه مي گفت: سلمان از ماست. در اين هنگام حضرت محمد(صلي الله عليه و آله) با يک جمله به مجادله آنان پايان داد و فرمود: «سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ».
نيز در باره فضيلت سلمان در جايي ديگر مي فرمايد:
«مَنْ أَرادَ أَن يَنظُرَ إلي رجل نُوِّر قلبه فلينظر إلي سلمان».
«هرکس مي خواهد به کسي نگاه کند که دلش نوراني است، به سلمان بنگرد.»

سلمان از ديد امام علي(عليه السلام)
ابوالاسود نقل مي کند: روزي با اصحاب و ياران اميرالمؤمنين(عليه السلام) نزد ايشان نشسته بوديم و با همديگر در حال گفتگو بوديم. بعضي گفتند: اي امير مؤمنان، از اصحابت برايمان بگو.
فرمود: از کداميک؟ جواب دادند از سلمان برايمان بگو فرمود: «من لکم بمثل لقمان الحکيم؟! و ذلک امرؤ منّا و إلينا أهل البيت، أدرک العلم الأوّل و أدرک العلم الآخر، و قرأ الکتاب الأوّل و قرأ الکتاب الآخر، بحر لا ينزف».

سلمان از ديد امام صادق(عليه السلام)
امام صادق(عليه السلام) سلمان فارسي را بزرگ مي دانست و از او بسيار ياد مي کرد. عده اي نزد امام، درباره فضيلت سلمان و جعفر طيّار سخن گفتند. بعضي از حاضران، جعفر را بر سلمان برتري دادند و بعضي نيز گفتند: سلمان مجوسي بود و سپس اسلام آورد. امام صادق(عليه السلام) با شنيدن اين جمله ناراحت شده، فرمود:
«يا أبا بصير، جعله الله علويّاً بعد أن کان مجوسياً و قرشيّاً بعد أن کان فارسيّاً فصلوات الله علي سلمان و إنّ لجعفر شأناً عند الله يطير مع الملائکة في الجنّة».
«اي ابابصير، خداوند او را علوي قرار داد، پس از اين که مجوسي بود و قريشي قرار داد پس از اين که فارس بود. صلوات خدا بر سلمان. و همانا براي جعفر نيز نزد خداوند جايگاهي است، او همراه فرشتگان در بهشت پرواز مي کند.»

محبوب خدا و رسول(صلي الله عليه و آله)
رسول گرامي اسلام در مقاطع مختلف و در جمع اصحاب خود، سلمان را مي ستود و از او به عنوان دوست خدا و رسول ياد مي کرد.
روزي از روزها که پيامبر با ياران خود نشسته بود، شخصي اعرابي وارد مجلس شد. چون سلمان، فارس بود و ـ به اعتقاد عرب جاهلي، عرب بر عجم برتري داشت ـ نزد او ننشت و جاي ديگري را براي نشستن برگزيد. پيامبر با ديدن اين حرکت، به شدت ناراحت شد؛ به حدّي که عرق ميان دو چشم حضرت را گرفت و چشمانش از شدت ناراحتي سرخ شد، آنگاه به اعرابي فرمود: «يا أعرابي أتنحّي رجلاً يحبّه الله تبارک و تعالي في السماء و يحبّه رسوله في الأرض؟ يا أعرابي أتنحّي رجلاً ما حضرني جبرئيل إلاّ أمرني عن ربّي ـ عزّ و جلّ ـ أن أقرئه السلام؟ يا أعرابي إنّ سلمان منّي، من جفاه فقد جفاني و من آذاه فقد آذاني و من باعده فقد باعدني و من قربه فقد قربني، يا أعرابي لا تغلطن في سلمان؛ فإن الله تبارک و تعالي قد أمرني أن أطلعه علي علم المنايا و البلايا و الأنساب و فصل الخطاب».
«اي اعرابي، آيا از مردي کناره مي گيري که خداوند تبارک و تعالي او را در آسمان و فرستاده اش او را در روي زمين دوست دارد! اي اعرابي آيا از مردي کناره مي گيري که جبرئيل به حضورم نمي آيد مگر اينکه به من امر مي کند سلام خدا را به سلمان برسانم. اي اعرابي، سلمان از من است، هر کس به او ظلم کند به من ظلم کرده است و هر کس او را اذيت کند، مرا اذيت کرده است. هر کس از او دور شود، از من دور شده است و هر کس به او نزديک شود به من نزديک شده است. اي اعرابي درباره سلمان اشتباه نکن، همانا خداوند تبارک و تعالي به من امر کرد که او را به علم بلايا و منايا، انساب و فصل الخطاب (قرآن کريم) آشنا کنم.»

سلمان محمّدي
منصور بن بزرح مي گويد: به امام صادق(عليه السلام) عرض کردم، سرورم از تو زياد ذکر سلمان فارسي را مي شنوم! فرمود:
«لا تقل الفارسي، و لکن قل سلمان المحمدي، أ تدري ما کثرة ذکري له؟ قلت: لا. قال: لثلاث خلال، أحدها: إيثاره هوي أمير المؤمنين(عليه السلام) علي هوي نفسه، و الثانية: حبّه للفقراء و اختياره إيّاهم علي أهل الثروة و العدد، و الثالثة: حبّه للعلم و العلماء. إنّ سلمان کان عبداً صالحاً حنيفاً مسلماً و ما کان من المشرکين».
«نگو سلمان فارسي، بلکه بگو سلمان محمدي. آيا مي داني که چرا سلمان را زياد ياد مي کنم؟ گفتم: نه. فرمود: براي سه خصلت (که در سلمان بود) 1. خواست امير المؤمنين را بر خواست خود ترجيح مي داد 2. فقرا را دوست داشت و آنها را بر اهل ثروت و دارايي ترجيح مي داد 3. به علم و عالمان عشق ميورزيد. همانا سلمان بنده صالحِ حق گراي مسلمان بود و از مشرکين نبود.»

دوستدار علي
سلمان امام علي(عليه السلام) را بسيار دوست داشت، اين موضوع به حدي بود که اطرافيان نيز متوجه اين موضوع شده بودند. شخصي از سلمان پرسيد: سلمان! چرا اين قدر علي را دوست داري؟ سلمان در جواب فرمود: از حضرت محمد(صلي الله عليه و آله) شنيدم که فرمود: «مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً فَقَدْ أَحَبَّنِي وَ مَنْ أَبْغَضَ عَلِيّاً فَقَدْ أَبْغَضَنِي».
«هرکس علي(عليه السلام) را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هرکس او را دشمن دارد، با من دشمني کرده است.»

زهد
سلمان با وجود اينکه مدّت تقريباً 20 سال استاندار مدائن بود، هيچگاه از امتيازات اين منصب مهم استفاده نکرد. حسن بصري درباره زهد و بي اعتنايي سلمان به پست و مقام مي گويد:
«مستمري ماهيانه سلمان در دوران استانداريش، 500 هزار درهم بود. در آن روزگار بر سي هزار مسلمان حکومت مي کرد، در اين حال دو جامه داشت که هنگام سخنراني يکي را به زير پاي خود مي گسترد و يکي را بر دوش مي افکند. همه مستمري خويش را صدقه مي داد و غذاي خويش را از مزد حصيربافي تأمين مي کرد.»
گروهي که حصيربافي را مغاير شأن يک استاندار مي دانستند، به او اعتراض مي کردند. سلمان در جواب مي فرمود: «من دوست دارم از دسترنج خودم زندگي کنم.»
عمر نيز به عنوان اعتراض به کارهاي سلمان و بي اعتنايي او به زخارف دنيا، او را ضمن نامه اي توبيخ و از انجام اين گونه کارها برحذر مي داشت. سلمان در جواب عمر نامه اي به او نوشت. در قسمتي از نامه آمده است:
«...در آن نامه متذکر شده بودي که در آنجا به شغل حصيربافي رو کرده و غذايت نان جو است. بدان، اين کار از اموري نيست که بتوان مسلمان را بدان سرزنش کرد. اي عمر، به خدا سوگند خوردن نان جوين و بافتن حصير و بي نيازي از مردم نزد خدا، بهتر است از خوردن غذا و نوشيدن نوشابه هاي رنگارنگ که از اموال مردم و غضب حقوق تأمين گردد...
امّا اينکه گفته بودي تو مانند فردي عادي زندگي مي کني و مردم را به خويش گستاخ کردي تا جايي که هيبت مقام والي را به دست فراموشي سپرده و مردم بر گرده ات سوار شده اند و به اين وسيله، آبروي سلطنت خويش را برده اي و اين روش موجب ضعف و زبوني قدرت اسلام مي شود، بدان که ذلّت بر طاعت پروردگار بهتر از عزّت در عصيان اوست.»

راوي حديث
سلمان روايات زيادي از پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) نقل کرده که بيشتر آنها در فضيلت اهل بيت(عليهم السلام) مخصوصاً امام علي(عليه السلام) است. در کتب اهل سنت نيز رواياتي از طريق او نقل شده است؛ چند نمونه از روايات سلمان را ذکر مي کنيم:
1 . روي سلمان قال رسول الله: «أوّل الناس وروداً علي الحوض يوم القيامة أوّلهم إسلاماً، عليّ بن أبي طالب».
2 . روي سلمان قال رسول الله: «إِنَّما سُمِّيت ابْنَتي فاطمة لأنّ اللهَ فطمها و فطم من أحبّها من النار».
3 . سلمان نقل مي کند: «روزي بر پيامبر وارد شدم، ديدم حسين را در آغوش گرفته و چشم و دهان او را مي بوسد؛ و به او مي گويد: أنت سيّد ابن سيّد، أنت إمام ابن إمام، أنت حجّة ابن حجة، و أنت أبو حجج تسعة، تاسعهم قائمهم».

پيشگويي
سلمان همچون ديگر خواصِ يارانِ امام علي(عليه السلام) گاهي خبر از آينده مي داد که به يک مورد آن اشاره مي کنيم:
مسيّب بن نجبه فزاري که سلمان را در سفر به مدائن همراهي کرد، مي گويد:
هنگامي که به سرزمين کربلا رسيديم، پرسيد: نام اين سرزمين چيست؟ عده اي گفتند: کربلا. به قسمتي از زمين اشاره کرد و گفت: «هذه مصارع إخواني، هذا موضع رحالهم و هذا مناخ رکابهم و هذا مهراق دمائهم يقتل بها خير الأوّلين و يقتل بها خير الآخرين».
«اينجا قتلگاه برادران من است، اينجا محل بار انداز آنها است و اينجا محلّ خوابيدن شترانشان و اينجا محل ريخته شدن خونشان. در اين مکان پسر بهترين پيشينيان و بهترين پسينيان کشته خواهد شد.»

وفات
در سال وفات سلمان فارسي ميان تاريخ نگاران اختلاف است، ولي قول معروف اين است که وي در سال 33هـ .ق. در مدائن درگذشت.
هنگامي که سلمان در مدائن جان داد، امام علي(عليه السلام) با نيروي غيبي از مدينه به مدائن رفت و مراسم غسل و تدفين سلمان را انجام داد. جابر بن عبدالله انصاري در اين باره مي گويد: «اميرالمؤمنين نماز صبح را با ما خواند، آنگاه رو به ما کرده، فرمود: اي مردم، پاداش شما از جانب خدا در سوگ درگذشت برادرتان سلمان افزون باد!
آنگاه عمامه و لباسهاي پيامبر را پوشيد و تازيانه و شمشير او را گرفت و بر شتر پيامبر سوار شد و همراه با قنبر، به طرف مدائن حرکت کرد.»
لحظه احتضارسلمان فرا رسيد. اين پيرغلام پيامبر(صلي الله عليه و آله) و اهل بيت(عليهم السلام) پس از 250 سال عمرِ با برکت، لحظات آخر عمر خود را مي گذراند. در اين لحظات، به همسرش گفت:
«هر چهار درِ منزل را باز کن؛ امروز زائراني دارم که نمي دانم از کدام در وارد مي شوند.»
خدمتکارش (زاذان) از او سؤال کرد:
«پس از مرگتان چه کسي شما را غسل مي دهد؟ سلمان پاسخ داد: همان کسي که پيامبر را غسل داد. زاذان با تعجب پرسيد: او در مدينه و شما در اينجا؟! سلمان در گفت: هنگامي که مُردم و تو چانه ام را بستي، صداي پاي او را خواهي شنيد.»
زاذان مي گويد: پس از لحظاتي، سلمان جان به جان آفرين تسليم کرد و من چانه اش را بستم؛ ناگهان صداي پا شنيدم، سراسيمه بيرون رفتم، ديدم امام علي(عليه السلام) و قنبر هستند. امام از من پرسيد: سلمان مُرد؟ گفتم: آري. حضرت نزد جنازه آمد و روپوش را کنار زد، سلمان لبخندي زد. حضرت خطاب به او فرمود: «خوشا به حالت اي اباعبدالله. هنگامي که حضور پيامبر رسيدي به او بگو با من چه کردند!»
سپس با دست خود سلمان را کفن کرد و دو بيت شعر بر روي کفن وي نوشت:
وفدت علي الکريم بغير زاد *** من الحسنات و القلب السليم
و حمل الزاد اقبح کلّ شيء *** اذا کان الوفود علي الکريم**
سپس همراه حضرت خضر(عليه السلام) و هفت صف از فرشتگان الهي که در هر صف هفتاد هزار فرشته حضور داشت، بر پيکر سلمان نماز گزارد و او را به خاک سپرد.

آستانه
آستان مقدس سلمان فارسي در شهر مدائن، در غرب دجله، در نزديکي طاق کسري واقع شده است.
اوّلين عمارت آستانه، خانه خود سلمان بود که در سالهاي استانداري بر مدائن آن را ساخته بود. او در منزلش، با دست خويش چاهي حفر کرد که بعدها به «چاه سلمان پاک» مشهور شد.
دوّمين عمارت آستانه، توسط مختار ثقفي در سال 66 هـ .ق. بنا گرديد.
عمارت سوم در سال 370هـ .ق. به دستور عضدالدوله ديلمي، ساختمان قبلي خراب گرديد و به جاي آن آستانه بزرگ و باشکوهي بنا شد. در سال 860هـ.ق. سيد علي مشعشعي آستانه سلمان فارسي را مورد هجوم و غارت قرار داد. پس از گذشت چندين سال، هنگامي که شاه اسماعيل صفوي به عتبات عاليات سفر کرد، به دستور وي آستانه را مرمّت و بازسازي نمودند و صحن بزرگي پيرامون آن ساختند ولي ساختمان اصليِ آستانه، بناي عضد الدوله ديلمي است.

-------------------------------------
* در برخي نقل ها سلمان را از اهالي رامهرمز دانسته اند. (موسوعة الامام علي بن ابي طالب، ج12، ص143).
** در شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج19، ص176 شعر بالا اينگونه آمده است:
قدمت علي الکريم بغير زاد *** من الأعمال ذا ذنب عظيم
و سوء الظن أن تعتد زاداً *** إذا کان القدوم علي الکريم

منبع: ره توشه عتبات عاليات

فاطمه بازدید : 378 یکشنبه 09 خرداد 1395 نظرات (0)
2خرداد95، شبکه ولایت
صوت ها
سخنرانی استاد رائفی پور-روز نیمه شعبان-شبکه ولایت-2خرداد95-13.1 MBدانلود فایل

سخنرانی استاد رائفی پور-روز نیمه شعبان-شبکه ولایت-2خرداد95-43.9 MBدانلود فایل
ویدئو ها
دانلود فایل
سخنرانی استاد رائفی پور، 159 MB
فاطمه بازدید : 461 جمعه 08 آبان 1394 نظرات (0)
ویدئو ها

دانلود فایل

سخنرانی استاد رائفی پور - شبکه ولایت - فاجعه منا- 126 MB



دانلود فایل

سخنرانی استاد رائفی پور - شبکه ولایت - فاجعه منا- 540 MB



دانلود سخنرانی استاد رائفی پور 6 آبان 1394
صوت ها

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-1394/08/06شبکه ولایت-108دقیقه-18مگابای

دانلود فایل

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-1394/08/06شبکه ولایت-108دقیقه-37مگابایت

دانلود فایل

فاطمه بازدید : 390 چهارشنبه 20 خرداد 1394 نظرات (0)
فاطمه بازدید : 528 دوشنبه 24 فروردین 1394 نظرات (1)
فاطمه بازدید : 349 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
بسم الله الرحمن الرحیم

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور ۱۶ فروردین ۹۳ در شبکه ولایت

[تصویر: Raefipur-velayat-2.jpg]

[تصویر: Raefipur-velayat-3.jpg]

دانلود تصویری با لینک مستقیم و حجم ۵۳۱ مگابایت

دانلود صوتی با لینک مستقیم و حجم ۲۵ مگابایت

اللهم عجل لولیک الفرج

منبع: فاراقلیط
فاطمه بازدید : 610 شنبه 19 مرداد 1392 نظرات (0)

سری سوم از سخنرانی استاد رائفی پور در شبکه جهانی ولایت با " موضوع شیعه , سنی , وهابیت " 
در تاریخ 31 تیرماه 92




[تصویر: 35416978899096753505.jpg]

لینک فایل تصویری 194 مگابایت
http://ansarclip.ir/data/video/sokhanran...tTv_92.flv

لینک فایل صوتی 11 مگایت
http://ansarclip.ir/data/sound/sokhanran...tTv_92.mp3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    آیا از عملکرد سایت و موضوعات راضی هستید؟
    بیشترین مطالب درباره چی باشن؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 413
  • کل نظرات : 189
  • افراد آنلاین : 34
  • تعداد اعضا : 141
  • آی پی امروز : 213
  • آی پی دیروز : 84
  • بازدید امروز : 349
  • باردید دیروز : 146
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,104
  • بازدید ماه : 1,104
  • بازدید سال : 58,571
  • بازدید کلی : 598,719