قسمت سوم:زندگانی حضرت(1):اخلاق از زبان آن امام بزرگوار.
زندگانی حضرت سجاد.ع. در وادی اخلاق،کرامت و بخشش به دیگران خلاصه می شود.
نقلی ست از زمان زندگانی ایشان بدین شرح:
امام سجاد (علیه السلام) هر سائلی را می دید پس از کمک به او می فرمود : آفرین به کسی که توشه مرا به سوی آخرت حمل می کند.
هنگام که امام سجاد از دنیا رفت در هنگام غسل کبودی هایی را در پشت شانه های مبارکش دیدند : پرسیدند این آثار چیست ؟ یکی از حاظران پاسخ داد : این سیاهی ها و خراش ها آثار کیسه های غذایی است که آن حضرت شبانه بر پشت می گرفت و به خانه نیازمندان می رسانید.
حکایات جالب از فضل امام سجاد(علیه السلام) بر اساس آیات و داستانهای قرآنی:
برای خواندن به ادامه مطلب بروید..
از آنجا كه از هر طرف خانه تا چهل منزل همسايه آدمى تلقى مىگردد، امام سجاد عليه السلام اغلب اهل مدينه را همسايه خود مى دانست و نيمه شب راهى خانه هاى آنان مى گرديد و هر آنچه لازم داشتند، در اختيارشان قرار مى داد و قرضشان را مى پرداخت.
در صد و هفتمين سوره قرآن (ماعون)، آيه هفتم چنين مىخوانيم: «و يمنعون الماعون»، منظور از ماعون (از ريشه معن) اشياء جزئى و لوازمى عادى است كه معمولا همسايگان به عنوان قرض يا تملك از يكديگر مىگيرند. رسول اكرم صلى الله عليه و آله وسلم فرمودهاند: «هر كس از همسايهاش ماعون (لوازم مورد احتياج او) را منع كند و به عاريه ندهد، روز قيامتخداوند وى را از خير محروم مىكند و او را به خودش وا مىگذارد. پس چه حال بدى خواهد داشت.» (12) امتناع از دادن چنين امكاناتى، عواقبى ناگوار در همين دنيا نيز خواهد داشت و بنا به فرمايش امام زينالعابدين عليه السلام يكى از گناهانى كه موجب خشكسالى مىگردد، قرض ندادن اثاث و لوازم به افراد همسايه است.
امام على بن الحسين عليه السلام مىفرمايد: «به درستى كه نيازهاى مردم به شما، از نعمتهاى الهى است;از روى آوردن حاجتمندان به سويتان، احساس ملال و ناراحتى نكنيد.»
امام سجاد عليه السلام از رد نمودن محرومان به شدت نهى مى فرمود. سعيد بن مسيب روايت كرده است:
روزى خدمت امام زين العابدين عليه السلام شرفياب بودم، سائلى در زد. امام فرمود: «او را دستخالى رد نكنيد.»
روز جمعهاى حضرت، كنيزى را كه سكينه نام داشت، فراخواند و به وى فرمود: «نبايد محرومى از در خانه من عبور كند مگر آن كه او را اطعام نماييد، آخر امروز جمعه است!» ابوحمزه ثمالى كه اين ماجرا را نقل كرده است، مىگويد: عرض كردم اى مولاى من! همه آنان استحقاق ندارند. امام فرمود: «از آن خوف دارم كه بعضى از افراد سائل مستحق باشند و ما او را غذا ندهيم و دست رد برسينهاش بزنيم و در نتيجه آنچه بر يعقوب و اهل بيت او نازل گرديد، بر ما هم فرود آيد. به آنها اطعام كنيد.»
امام سجاد در سيره عملى بخشنده تر از همه مردم عصر خويش بود و نسبتبه فقيران و مستمندان توجه ويژه مبذول مىداشت. حضرت از لباسهايى كه خود برتن مىنمود، به محرومان صدقه مىداد. در زمستان لباس خز برتن مىنمود اما تابستان كه فرا مىرسيد، يا آن را به فقيران اهداء مىنمود و يا مىفروخت و پولش را به آنان مىداد و بارها مىفرمود: «از پروردگار خويش خجالت مىكشم از پول لباسى ارتزاق كنم كه با آن جامه، خداوند را عبادت كرده ام.»
محبوبترين چيز از نظر امام «صدقه پنهانى» بود، بارها در ظلمت شب از خانه بيرون مى آمد و در محلات مدينه هدايا و عطاياى خويش را به مستمندان مىرسانيد، در حالى كه صورتش پوشيده بود. اهل محل و فقيران به اين وضع عادت كرده بودند، از اين رو بر در خانه هاى خويش مى ايستادند و چون امام را مشاهده مى نمودند، خوشحال مى شدند و به يكديگر مژده مىدادند. ابن عايشه مىگويد از مردم مدينه شنيدم: «صدقه نهانى از ما قطع نشد مگر وقتى كه علىبن الحسين عليهما السلام از دنيا رفت.» گروهى از مردم اين شهر از همين راه روزگار مى گذرانيدند و نمى دانستند چه كسى وسايل زندگى آنان را فراهم مىكند.
امام سجاد عليه السلام همه روزه در مدينه اطعام عمومى مىنمود و هنگام ظهر در منزل خويش بار عام مىداد و صد خانوار را به طور پنهانى اداره مى نمود كه هر خانوار، خود شامل چندين نفر بودند. براى مستمندان محل سكونتخويش (مدينه) احترام قائل بود و هرگاه به محرومى چيزى مىداد،آن را مى بوسيد تا اثر ذلت و نيازمندى را در او احساس نكند. بر سر سفره امام عليه السلام يتيمان، بيچارگان، از كار افتادگان و مستمندانى كه هيچ راهى براى ادامه زندگى نداشتند، حضور مىيافتند. و خود شخصا به دست مبارك از آنان پذيرايى مىنمود و تا آنجا حال فقرا را مراعات مىنمود كه راضى نبود محصول نخلها را شب هنگام كه آنان حضور نداشتند، جمع آورى كند تا مبادا از خرماهاى اين درختان محروم بمانند.
در فقره 21 از دعاى شانزدهم صحيفه سجاديه، امام سجاد عليه السلام خداوند را ستايش مى نمايد كه چه زشتىهاى بسيارى از گناهان را بر ديدههاى همسايگان آشكار نگردانيد. در فرازى از دعاى سى و دوم نيز به اين موضوع اشاره شده است
دعاى بيست و ششم به همسايگان و دوستان اختصاص دارد. در نخستين فراز اين دعا آمده است:
اللهم صل على محمد و آله و تولنى فى جيرانى و مولى العارفين بحقنا والمنابذين لاعدائنا بافضل ولايتك و وفقهم لاقامة سنتك والاخذ بمحاسن ادبك فى ارفاق ضعيفهم و سد خلتهم و عيادة مريضهم و هداية مسترشدهم و ستر عواراتهم و نصرة مظلومهم و حسن مواساتهم بالماعون.
در اين مضامين عالى و با طراوت، امام پس از درود فرستادن بر رسول اكرم صلى الله عليه و آله وسلم و آل پاكش در قالب «دعا» نكات مهم اعتقادى، سياسى، اخلاقى و حقوقى را مطرح مى فرمايند:
1. يارى، رعايت و مساعدت همسايگان و دوستانى كه به حق خاندان عترت معرفت دارند و با چنين بصيرتى، محب ائمه و دشمن دشمنان خاندان نبوتند.
2. امام از خداوند مىخواهد همسايگان سنت الهى را اقامه نمايند، محاسن اخلاقى و دينى را با عنايتبه فقرا پيش گيرند و در رفع حوائج آنان، عيادت بيماران و راهنمايى و ارشاد به راه صلاح، بكوشند و حق خيرخواهى و صلاح انديشى را چون باهم مشورت كنند، به جاى آرند.
دعاى چهل و چهارم را اگرچه حضرت زين العابدين عليه السلام هنگام دخول ماه مبارك رمضان بر زبان مقدس خويش جارى نموده و توسط مضامين آن با خداى خويش به راز و نياز پرداختهاند، اما در اين قلمرو نيز حضرت همسايگان را فراموش ننمودهاند و در فرازى از آن فرمودهاند:
«... [اللهم] و وفقنا فيه لان نصل ارحامنا بالبر و ان نتعاهد جيراننا بالافضال والعطية; پروردگارا! در اين ماه مبارك، ما را به صله رحم و نيكى و احسان در حق ارحام موفق ساز و هم [كرم كن] و توفيق ده كه با همسايه به عطا، فضل و بخشش پردازيم.»
امام در اين مضامين نيز پيروان خود را به موضوعى جالب، توجه مىدهد: «حسن سلوك با همسايگان» و اين موضوع نبايد به زبان منحصر شود بلكه در رفتار، اعمال و امكانات و استفاده از آنها بايد چنين خصوصيتى را بروز دهيم
اخلاق از دریچه نگاه به سیره امام عشق حضرت سجاد علیه السلام:
امام سجاد (علیه السلام) خود در حوزه عمل فردي و شخصي سرمشق اخلاق و گذشت و رفتارهاي هنجاري و پسنديده بود. مجموعه اي از گزارش ها و روايات به خوبي نشان مي دهد كه آن حضرت همان گونه كه در برابر خداوند زين العابدين و سيدالساجدين بوده در برابر مردم سيدالكرام بوده است. بزرگواري هاي آن حضرت كه ريشه در اصول اخلاقي و احساسي و عاطفي داشت همان اندازه كه در برابر خداوند وي را به كرنش مي كشاند در برابر مردم هم به تواضع و فروتني وامي داشت.
شيخ مفيد و ديگران روايت كرده اند كه مردي از اهل بيت پيامبر(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) نزد حضرت امام زين العابدين(علیه السلام) آمد و در حالي كه آن حضرت در جمعيت نشسته بود به آن جناب ناسزا گفت و دشنام داد.
آن حضرت(علیه السلام) در جواب او چيزي نفرمود. پس چون آن مرد برفت با اهل مجلس خود فرمود: شنيديد آن چه را كه اين شخص گفت اكنون دوست مي دارم كه با من بياييد برويم نزد او تا جواب و پاسخ من از دشنام او را بشنويد.
گفتند: مي آييم و ما دوست مي داشتيم كه پاسخ او را مي دادي.
پس حضرت نعلين خويش را برگرفت و حركت فرمود و مي خواند: والكاظمين الغيظ و العافين عن الناس والله يحب المحسنين، كساني كه خشم خويش را فرو مي خورند و از مردم در مي گذرند و عفو مي كنند و خدا نيكوكاران را دوست مي دارد.
راوي مي گويد از خواندن اين آيه دانستم آن حضرت به او بد و دشنام نخواهد گفت. پس با امام تا در منزل شخص رفتيم و آن حضرت وي را بخواند و فرمود به او بگوييد كه علي بن الحسين(علیه السلام) است.
چون آن شخص شنيد كه حضرت(علیه السلام) آمده است بيرون آمد و مهيا بر آن شد تا با او درگير شود؛ زيرا شك نداشت كه آمدن آن حضرت براي آن است كه وي را تلافي كند و پاسخ دشنام او را بدهد.
حضرت سجاد(علیه السلام) چون او را ديد فرمود: اي برادر تو آمدي نزد من و به من چنين و چنان گفتي. پس هرگاه آن چه گفتي از بدي، در من است از خدا مي خواهم كه آن را از من بيامرزد و اگر آن چه گفتي در من نيست حق تعالي تو را بيامرزد.
راوي گفت: آن مرد وقتي چنين شنيد ميان ديدگان آن حضرت را بوسيد و گفت آن چه من گفتم در تو نيست و من به اين بدي ها و زشتي ها سزاوارترم.
اين حديث به خوبي بيانگر اخلاق قرآني آن حضرت(علیه السلام) است[b] كه در سيره و روش عيني و عملي زندگي آن حضرت نمود يافته است. باآن كه در جمع به آن حضرت(علیه السلام) اهانت و دشنام داده مي شود، ولي نخست با خودداري و صبر و شكيبايي در برابر آن مي كوشد تا پاسخ وي را ندهد و آن گاه مي گذرد تا مرد برود و آرام گيرد و آن گاه با همان دوستان و كساني كه با او بودند به خانه وي مي رود و او را به بازگشت و تدبر و تفكر در رفتار خود فرا مي خواند. عدم پاسخ گويي آن حضرت(علیه السلام) به سبب خشمي بود كه در آن مرد بوده است كه هرگونه پاسخ گويي، او را تحريك مي كرد و به درشت گويي بيش تر وامي داشت. از اين رو صبر كرد تا مرد برود و از آن جايي كه اهانت در جمع بوده است لازم بود تا به نحوي جمع از پاسخ آن حضرت آگاه شوند و عرض و آبروي خويش را باز خرد.
از اين رو جماعت را با خويش همراه مي سازد تا زمينه هرگونه سوءاستفاده و تفكر سوء را ببندد. امام سجاد اين شيوه را در برابر رفتارهاي كساني در پيش مي گيرد كه به شخص وي اهانت مي كنند و بازتاب آن هرچند گسترده است ولي محدود به خود وي و شخص او مي باشد و مرتبط با امور اجتماعي و مديريت وي نيست. از اين رو اصل احسان و گذشت و عفو را به عنوان معيار رفتاري برمي گزيند.
قسمت بعدی:زندگانی امام سجاد.ع.2:اخلاق از زبان امام سجاد.ع.(2)
با یاری خداوند ادامه خواهد داشت..ان شا الله..
منابع استفاده شده:
دارالسلام، نورى، ج 2، ص 14; الجواهر السنية فى الاحاديث القدسيه، شيخ حر عاملى، ترجمه زينالعابدين كاظمى خلخالى، ص 43 و 44.
وافى، ج 1، ص 35; ذخيرةالعباد، جزء سوم، ص 53; سيرى در نماز، حسين انصاريان، ص 21.
مستدرك الوسايل، ج 2، ص 80; الحياة، ج 1، ص 237.
ناسخ التواريخ، ج 1، ص 67.
لدليل الى موضوعات الصحيفة السجاديه، محمدحسين مظفر، ص 282.
اصول كافى، كتاب العشره، باب حق الجوار، ج 4، ص 491; المخازن، ج 1، ص 145; تفسير برهان، ج 2، ص 243; وافى، ج 1، ص 350; المحجة البيضاء، ج 3، ص 426
بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 74، ص 130