loading...
آخرالزمان
آخرین ارسال های انجمن
فاطمه بازدید : 540 دوشنبه 08 آذر 1395 نظرات (0)

 

حدیث(1) قالَتْ علیها السلام : وَ هُوَ الا مامُ الرَبّانى ، وَ الْهَیْكَلُ النُّورانى ، قُطْبُ الا قْطابِ، وَسُلالَةُ الاْ طْیابِ، النّاطِقُ بِالصَّوابِ، نُقْطَةُ دائِرَةِ الا مامَةِ.(ریاحین الشّریعة : ج 1، ص 93.)
در تعریف امام علىّ علیه السلام فرمود : او پیشوائى الهى و ربّانى است، تجسّم نور و روشنائى است ، مركز توجّه تمامى موجودات و عارفان است، فرزندى پاك از خانواده پاكان مى باشد، گوینده‌اى حقّگو و هدایتگر است ، او مركز و محور امامت و رهبریّت است.

 

حدیث های گرانبهای حضرت فاطمه (س)

احادیث حضرت فاطمه(س)

 

حدیث(2) قالَتْ علیها السلام : ابَوا هِذِهِ الاْ مَّةِ مُحَمَّدٌ وَ عَلىُّ، یُقْیمانِ اءَودَّهُمْ، وَ یُنْقِذانِ مِنَ الْعَذابِ الدّائِمِ إ نْ اطاعُوهُما، وَ یُبیحانِهِمُ النَّعیمَ الدّائم إنْ واقَفُوهُما.(بحارالا نوار: ج 23، ص 259، ح 8.)

حضرت فاطمه زهرا (س): حضرت محمّد صلّى اللّه علیه و آله و علىّ علیه السلام ، والِدَین این امّت هستند، چنانچه از آن دو پیروى كنند آن ها را از انحرافات دنیوى و عذاب همیشگى آخرت نجات مى دهند؛ و از نعمت هاى متنوّع و وافر بهشتى بهره مندشان مى سازند.

 

حدیث های گرانبهای حضرت فاطمه (س)

احادیث حضرت فاطمه زهرا (س)

 

حدیث(3) قالَتْ فاطِمَةُ الزَّهْراء سلام اللّه علیها: نَحْنُ وَسیلَتُهُ فى خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فى غَیْبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَةُ اءنْبیائِهِ.(شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید: ج 16، ص 211.)

حضرت فاطمه زهرا (س): ما اهل بیت پیامبر وسیله ارتباط خداوند با خلق او هستیم، ما برگزیدگان پاك و مقدّس پروردگار مى باشیم، ما حجّت و راهنما خواهیم بود؛ و ما وارثان پیامبران الهى هستیم.

 

حدیث های گرانبهای حضرت فاطمه (س)

سخنان حضرت فاطمه زهرا(س)

 

حدیث(4) قالَتْ علیها السلام : مَنْ اصْعَدَ إ لىَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.(بحار: ج 67، ص 249، ح 25)
حضرت فاطمه زهرا (س): هر كس عبادات و كارهاى خود را خالصانه براى خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحت ها و بركات خود را براى او تقدیر مى نماید.

 

حدیث های گرانبهای حضرت فاطمه (س)

احادیث حضرت فاطمه زهرا (س)

 

حدیث(5) قالَتْ علیها السلام : إلهى وَ سَیِّدى ، اءسْئَلُكَ بِالَّذینَ اصْطَفَیْتَهُمْ، وَ بِبُكاءِ وَلَدَیَّ فى مُفارِقَتى اَنْ تَغْفِرَ لِعُصاةِ شیعَتى ، وَشیعَةِ ذُرّیتَى .(كوكب الدّرىّ: ج 1، ص 254.)
حضرت فاطمه زهرا (س): خداوندا، به حقّ اولیاء و مقرّبانى كه آنها را برگزیده‌اى، و به گریه فرزندانم پس از مرگ و جدائى من با ایشان، از تو مى خواهم گناه خطاكاران شیعیان و پیروان ما را ببخشى.

 

حدیث های گرانبهای حضرت فاطمه (س)

احادیث حضرت زهرا (س)

 

حدیث(6) قالَتْ علیها السلام : شیعَتُنا مِنْ خِیارِ اءهْلِ الْجَنَّةِ وَكُلُّ مُحِبّینا وَ مَوالى اَوْلیائِنا وَ مُعادى اعْدائِنا وَ الْمُسْلِمُ بِقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ لَنا.(بحارالا نوار: ج 68، ص 155، س 20، ضمن ح 11.)
حضرت فاطمه زهرا (س): شیعیان و پیروان ما، و همچنین دوستداران اولیاء ما و آنان كه دشمن دشمنان ما باشند، نیز آنهایى كه با قلب و زبان تسلیم ما هستند بهترین افراد بهشتیان خواهند بود.

 

حدیث های گرانبهای حضرت فاطمه (س)

احادیث گهربار حضرت زهرا(س)

 

حدیث(7) قالَتْ علیها السلام : إنَّ السَّعیدَ كُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَنْ احَبَّ عَلیّا فى حَیاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ.(شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید: ج 2، ص 449 )
حضرت فاطمه زهرا (س): همانا حقیقت و واقعیّت تمام سعادت ها و رستگارى ها در دوستى علىّ علیه السلام در زمان حیات و پس از رحلتش خواهدبود.

 

حدیث های گرانبهای حضرت فاطمه (س)

احادیث حضرت فاطمه زهرا (س)

 

حدیث(8) قالَتْ علیها السلام : وَاللّهِ، لاكَلَّمْتُكَ ابَدا، وَاللّهِ لاَ دْعُوَنَّ اللّهَ عَلَیْكَ فى كُلِّ صَلوةٍ. (صحیح مسلم : ج 2، ص 72، صحیح بخارى : ج 6، ص 176)
پس از ماجراى هجوم به خانه حضرت، خطاب به ابوبكر كرد و فرمود: به خدا سوگند، دیگر با تو سخن نخواهم گفت، سوگند به خدا، در هر نمازى تو را نفرین خواهم كرد.

 

حدیث های گرانبهای حضرت فاطمه (س)

احادیث حضرت فاطمه زهرا (س)

حدیث(9) قالَتْ علیها السلام : إنّى اُشْهِدُاللّهَ وَ مَلائِكَتَهُ، انَّكُما اَسْخَطْتُمانى ، وَ ما رَضیتُمانى ، وَ لَئِنْ لَقیتُ النَبِیَّ لا شْكُوَنَّكُما إلَیْهِ. (بحارالا نوار: ج 28، ص 303، صحیح مسلم : ج 2، ص 72، بخارى : ج 5، ص 5)
هنگامى كه ابوبكر و عمر به ملاقات حضرت آمدند فرمود: خدا و ملائكه را گواه مى گیرم كه شما مرا خشمناك كرده و آزرده‌اید، و مرا راضى نكردید، و چنانچه رسول خدا را ملاقات كنم شكایت شما دو نفر را خواهم كرد.

 

حدیث های گرانبهای حضرت فاطمه (س)

سخنان حضرت فاطمه(س)

 

حدیث (10) قالَتْ علیها السلام : وَاللّهِ یَابْنَ الْخَطّابِ لَوْلا إ نّى اكْرَهُ انْ یُصیبَ الْبَلاءُ مَنْ لاذَنْبَ لَهُ، لَعَلِمْتَ انّى سَاءُقْسِمُ عَلَى اللّهِ ثُمَّ اجِدُهُ سَریعَ الاْ جابَةِ. (اصول كافى : ج 1، ص 460، بیت الا حزان : ص 104، بحارالا نوار: ج 28، ص 250، ح 30.)
حضرت به عمر بن خطّاب فرمود: سوگند به خداوند، اگر نمى ترسیدم كه عذاب الهى بر بى گناهى ، نازل گردد؛ متوجّه مى شدى كه خدا را قسم مى دادم و نفرین مى كردم . و مى دیدى چگونه دعایم سریع مستجاب مى گردید.

 

حدیث های گرانبهای حضرت فاطمه (س)

احادیثی منتخب از حضرت فاطمه زهرا(س)

 

حدیث(11) قالَتْ علیها السلام : إلَیْكُمْ عَنّى ، فَلا عُذْرَ بَعْدَ غَدیرِكُمْ، وَالاَْمْرُ بعد تقْصیركُمْ، هَلْ تَرَكَ ابى یَوْمَ غَدیرِ خُمّ لاِ حَدٍ عُذْوٌ. (خصال : ج 1، ص 173، احتجاج : ج 1، ص 146)
حضرت فاطمه زهرا (س) خطاب به مهاجرین و انصار كرد و فرمود: از من دور شوید و مرا به حال خود رها كنید، با آن همه بى تفاوتى و سهل انگارى هایتان ، عذرى براى شما باقى نمانده است. آیا پدرم در روز غدیر خم براى كسى جاى عذرى باقى گذاشت؟

 

حدیث های گرانبهای حضرت فاطمه (س)

احادیث حضرت فاطمه زهرا (س)

 

حدیث(12) قالَتْ علیها السلام : جَعَلَ اللّهُ الاْیمانَ تَطْهیرا لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ، وَ الصَّلاةَ تَنْزیها لَكُمْ مِنَ الْكِبْرِ، وَالزَّكاةَ تَزْكِیَةً لِلنَّفْسِ، وَ نِماءً فِى الرِّزقِ، وَالصِّیامَ تَثْبیتا لِلاْ خْلاصِ، وَالْحَّجَ تَشْییدا لِلدّینِ .

حضرت فاطمه زهرا (س): خداوند سبحان، ایمان و اعتقاد را براى طهارت از شرك و نجات از گمراهى ها و شقاوت ها قرار داد. و نماز را براى خضوع و فروتنى و پاكى از هر نوع تكّبر، مقرّر نمود. و زكات (و خمس ) را براى تزكیه نفس و توسعه روزى تعیین نمود. و روزه را براى استقامت و اخلاص در اراده، لازم دانست . و حجّ را براى استحكام اءساس شریعت و بناء دین اسلام واجب نمود.

 

فاطمه بازدید : 586 جمعه 29 خرداد 1394 نظرات (0)
فاطمه بازدید : 411 چهارشنبه 27 خرداد 1394 نظرات (0)

منبع masaf.ir 

سازنده :امید امیدی


 این نرم افزار ،  نهج البلاغه حضرت علی علیه السلام  را با قابلیت هایی به شرح زیر در خود گنجانده است : 

ویژگیها:

** حکمت ها (عربی و فارسی) با عناوین
** خطبه ها (فارسی) با عناوین
** نامه ها (فارسی) با عناوین
** قابلیت جستجو در عناوین هر بخش
** قابلیت جستجو در متن هر بخش
** قابلیت برگزیدن موارد دلخواه و یا حذف آنها از بخش برگزیده ها
** قابلیت تنظیم اندازه و رنگ متن
** تنظیم روشن ماندن صفحه نمایش
** تنظیم ترتیب بندی موضوعی موارد هر سه بخش به ترتیب حروف الفبا
** قابلیت ارسال هر حکمت به صورت پیامک
** قابلیت ادامه دادن مطالعه 
** وجود راهنما برای راهنمایی بیشتر
** اضافه شدن شماره خطبه ها، نامه ها و حکمت ها
** اضافه شدن متون عربی خطبه ها و نامه ها که به صورت جداگانه می توان اسکرول کرد.
** قابلیت کپی کردن متن فارسی و عربی
** قابلیت به اشتراک گذاری متون فارسی یا عربی
** اضافه شدن قابلیت اسکرول سریع در لیست ها
** حذف برگزیده های تکراری در لیست برگزیده ها
** اضافه شدن متن کوتاه در موارد یافته شده جستجو برای استفاده و یافتن مورد مطلوب به صورت راحت تر


لینک دانلود

فاطمه بازدید : 361 چهارشنبه 27 خرداد 1394 نظرات (0)
اولین کتاب جامع الکترونیکی اندروید “حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم” در ایران را برای شما کاربران اندرویدی قرار داده ایم 
که شامل تاریخ زندگانی پیامبر (ص) ، قرآن مجید معجزه بزرگ پیغمبر (ص) ، حدیث کساء و اهل بیت پیامبر (ص) ، پیامبر (ص) و ایرانیان ، 
اخلاق و فضائل پیغمبر (ص) ، سیره پیامبر (ص)، سخنان پیامبر (ص) ، زیارت و توسل ، پیامبر اعظم  (ص) در آیینه قرآن ، 
پیامبر (ص) در کلام امیر المومنین (ع) ، پیامبر (ص) از نگاه اندیشمندان غیر مسلمان ، پیامبر (ص) در آینه ادب و هنر می باشد .

این نرم افزار همچنین زیارت نامه حضرت محمد را به صورت صوتی برای شما قرائت می کند .

از ویژگی های این اپلیکیشن می توان به امکان روشن نگاه داشتن صفحه نمایش ، امکان ارسال برنامه با بلوتوث ، امکان جستجو ،
 امکان به اشتراک گذاری محتوا ، امکان آپدیت نرم افزار و نمایش محصولات دیگر را نام برد .

نسخه فعلی نرم افزار : ۲.۵.۱

سیستم عامل موردنیاز : اندروید 2 و بالاتر


لینک دانلود
فاطمه بازدید : 469 سه شنبه 05 خرداد 1394 نظرات (1)

دانلود نرم افزار حضرت عباس (ع) برای تلفن های همراه اندرویدی

شناسنامه، زندگینامه، مدایح، زیارت نامه، فضائل و کرامات حضرت عباس (علیه السلام)

دانلود اپلیکیشن حضرت عباس (ع) مخصوص اندروید

برنامه ی موبایل حضرت عباس (ع) حاوی مشخصات، زندگینامه، مدایح، زیارت نامه، فضائل و کرامات علمدار کربلاست. این اپلیکیشن برای گوشی های اندروید طراحی شده که در ادامه میتوانید دانلود کنید.

دانلود

حجم: 4.2 مگابایت

قابل اجرا در اندروید 2.1 به بالا

دانلود اپلیکیشن حضرت عباس (ع) دانلود اپلیکیشن حضرت عباس (ع)

 
فاطمه بازدید : 387 یکشنبه 03 خرداد 1394 نظرات (0)

۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩


جشن میلاد امام چارمین آمد پدید

روز وجد مؤمنات و مؤمنین آمد پدید
درّه التّاج فضیلت جوهر علم لدن
حضرت سجّاد زین العابدین آمد پدید

۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩

خدا مشتاق یارب یارب اوست
سحر دلـداده ذکر شب اوست
کلـیم الله مـدهوش تکـلّم
مسیحا زنده لعل لب اوست
عبادت بوسه گیرد از جبینش

خدا فرموده زین‌العابـدینش

۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩۩۞۩

۩۞۩

السلام ای سجده ی نورانی سجاده ها
السلام ای هم قبیله با دل افتاده ها
السلام ای رنج دیده در زمین کربلا
السلام ای دل بریده از همه دلداده ها . . .
ولادت امام زین العابدین (ع) بر شما مبارک

رنجور کربلا، پروانه دعا، گنجینه ی صفا، ماه چهارمین، از آل مرتضی، آقای ساجدین! بر قلب مسلمین، آمدنت مبارک!

۩۞۩

سجاده اش همیشه پر از عطر یار بود
پیشانی اش به سجده دائم دچار بود
هم زین العابدین زمان بود و هم لبش
گل خانه ی صحیفه ی سبز بهار بود

۩۞۩


فاطمه بازدید : 528 دوشنبه 24 فروردین 1394 نظرات (1)
فاطمه بازدید : 425 پنجشنبه 20 فروردین 1394 نظرات (0)
عالم بزرگوار، عراقي (ره) در کتاب «دارالسّلام» مي نويسد:
ملّا قاسم رشتي (ره) نقل کرده است:
به اصفهان رفتم و به مقبره ي تخت فولاد، روزي که پنجشنبه نبود، روانه شدم. چون در آن ديار غريب بودم، نمي دانستم که مردم آن شهر فقط شب هاي جمعه به زيارت اهل قبور مي روند و در ديگر ايّام، مقبره خالي از مردم است و چيزي در آنجا يافت نمي شود.

وقتي در خيابان قدم بر مي داشتم، ميل داشتم که قلياني بکشم. خادمي که همراه من بود گفت: در اين اطراف جز شب هاي جمعه چيزي پيدا نمي شود.
من هم گفتم: زيارت اهل قبور را براي کشيدن قليان ترک نمي کنم و داخل قبرستان شدم و شروع به قرائت فاتحه کردم. ناگاه مردي را در شکل و هيئت درويش ها مشاهده نمودم که در گوشه ي حياط نشسته بود.
آن شخص گفت: «ملّا قاسم؛ چرا وقتي وارد شدي، طبق سنّت پيامبر (ص) سلام نکردي؟» شرمنده شدم و از او معذرت خواستم و گفتم: دور بودم و مي خواستم وقتي نزديک شدم سلام کنم.

فرمود: «نه، شما اهل علم ادب نداريد». هيبتش بر دلم افتاد و به او نزديک شدم و سلامش نمودم.
جوابم داد و نام والدين مرا برد. گفت: «آنها فرزند پسر نداشتند و پدرت نذر کرد که اگر خداوند به او فرزند پسري عنايت کند، او را از اهل حديث و از نيکان قرار دهد. آنگاه خدا تو را به او عنايت کرد و او هم به نذرش وفا نمود».
گفتم: بلي؛ اين را شنيده ام. سپس گفت: «اگر مي خواهي قليان بکشي در کيسه ي من موجود است، بردار و آماده کن تا با هم بکشيم».
قصد کردم که به خادمم دستور دهم، ولي به مجرّد اين نيّت و همين که از دلم خطور کرد به من گفت: «نه، خودت آماده کن». گفتم: چشم و قليان را آماده نمودم و کشيدم، سپس به او دادم، او هم کشيد و به من بازگردانيد، آنگاه چنين گفت: چند روز قبل به اينجا آمدم و هيچ ميلي به اهل اين شهر و به داخل شدن در اين شهر نداشتم. در اين مقبره ، قبور تعدادي از پيامبران است، برخيز و آن ها را همراه من زيارت کن.

پس برخاست و کيسه اش را برداشت و با هم رفتيم تا به جايي رسيديم، گفت: «اينجا قبور انبيا است» و آنگاه زيارتي خواند که من هرگز در کتاب ها آن را نديده بودم. به هر حال، همراه او خواندم، سپس از قبر ها دور شد و گفت: «من عازم مازندران هستم، مي تواني از من چيزي بخواهي». از او خواستم که به من علم کيميا را بياموزد.
گفت: «آن را به تو نمي آموزم»،
اصرار ورزيدم.
گفت: «رزق و روزي هر کس مقدّر و معيّن شده و آنچه مي خواهي در اواخر عمرت به تو مي رسد».
گفتم: چه مي شود اگر من از فقر و فلاکت نجات يابم؟
گفت: «دنيا ارزشي ندارد».
گفتم: به خاطر دوستي و حبّ دنيا اين تقاضا را از تو نکردم.
گفت: «پس چرا فقط از امور دنيوي تقاضا نمودي؟»
ولي من همچنان به خواسته ي خود پافشاري کردم.
گفت: «اگر در مسجد سهله مرا ديدي، خواسته ات را بر آورده مي کنم».
گفتم: پس دعايي به من تعليم نما.
گفت: دو تا دعا به تو ياد مي دهم؛ يکي به تو اختصاص دارد و ديگري براي همگان و اگر مؤمن گرفتاري آن را بخواند، حتماً مؤثّر واقع مي شود، سپس آن دعا ها را برايم خواند.
گفتم: متأسفانه، قلمي ندارم تا دعا ها را بنويسم و قدرت حفظ کردن آن را هم ندارم.
گفت: در کيسه ي من قلم و کاغذ است، بردار.
دست در کيسه نمودم و با تعجّب ديدم که قليان و ديگر وسايلي که قبلا بود در آن نيست و فقط دوات و قلم و کاغذي به اندازه ي نياز و نوشتن آن دو دعا موجود بود.
مضطرب شدم و سر به طرف زمين نهاده، مهيّاي نوشتن شدم. دعاي اوّلي را املاء کرد و من نوشتم. به دعاي دوّم که رسيد اين گونه قرائت کرد:
«يا محمّد و يا عليّ يا فاطمة يا صاحب الزّمان ادرکني و لا تهلکني؛ اي محمد، اي علي، اي فاطمه، اي صاحب زمان مرا درياب و هلاکم نکن».
من در عبارت دعا تأملي کردم و او همين که ديد به فکر فرو رفته ام، گفت: «آيا عبارت را غلط مي داني؟» گفتم: آري زيرا خطاب به چهار نفر است و فعل آن بايد جمع باشد.

گفت: «اشتباه نمودي، اکنون نظم دهنده ي اين عالم، امام زمان علیه السلام است و غير از او در عالم تصرّف نمي کند و در دعا آن سه بزرگوار يعني حضرت محمّد، علي و فاطمه (س) را شفيعان نزد امام عصر علیه السلام قرار مي دهيم و فقط از او استمداد مي کنيم».
ديدم سخن متيني مي گويد، پس دعا را نوشتم ولي وقتي سر بلند کردم کسي را نديدم. از خادم درباره ي او سؤال کردم.
گفت: من کسي را نديدم، با حالتي که در من سابقه نداشت به شهر بازگشتم و وارد خانه ي حاجي کرباسي شدم.
او گفت: آيا تبي بر تو عارض گشته است؟ گفتم: خير و ماجرا را برايش تعريف کردم.
او گفت: اين دعا را شيخ محمّد بيد آبادي به من ياد داد و من در پشت کتاب دعا آن را نوشتم. برخاست و کتاب را آورد، ولي در آن چنين بود: «أدرکوني و لا تهلکوني». آن را پاک کرد و نوشت: «أدرکني و لا تهلکني».

منبع:ماهنامه ي موعود شماره ي 100

فاطمه بازدید : 368 جمعه 15 اسفند 1393 نظرات (0)

ویژه نامه زیبا و کاربردی فاطمیه 1436 ساخته ی انجمن منجی دوازدهم در لینک زیر :

http://forum.zaman-aj.ir/vizhe/1393/VizheNameFatemieh1436/multimedia.php

 همراه با والپیپر و کلیپ و تاریخ و سخنان و نوای فاطمی .

فاطمه بازدید : 471 پنجشنبه 14 اسفند 1393 نظرات (1)



خودم را در همان سالهای غربت علی تصور می کنم، غربتی که بارها فرمود:اگر به اندازه ی انگشتان دستم یاور داشتم قیام می کردم... 

یقین دارم جواب سوالی را که از گذشته در ذهن دارم باید در حال بجویم.با اندکی تامل عرق شرم بر پیشانی ام می نشیند:

47 = 25 ÷ 1174

لطفا بروید به ادامه مطلب و به جملات بیاندیشید ...
فاطمه بازدید : 351 چهارشنبه 13 اسفند 1393 نظرات (0)
بسم رب الزهرا

سلام و عرض تسلیت به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها

[تصویر:  hazrate-zahra-yasgroup-ir-25.gif]
حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود 
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود 
ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه 
گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود

[تصویر:  hazrate-zahra-yasgroup-ir-40.gif]
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک 

[تصویر:  hazrate-zahra-yasgroup-ir-39.gif]

دیگر آن خنده ی زیبا به لب مولا نیست
همه هستند ولی هیچ کسی زهرا نیست
قطره ی اشک علی تا به ته چاه رسید
چاه فهمید کسی همچو علی تنها نیست
 
 [تصویر:  hazrate-zahra-yasgroup-ir-35.gif]
یا علی رفتم بقیع اما چه سود
هر چه گشتم فاطمه آنجا نبود
یا علی قبر پرستویت کجاست
آن گل صدبرگ خوشبویت کجاست
هر چه باشد من نمک پرورده ام
دل به عشق فاطمه خوش کرده ام
 
فاطمه بازدید : 379 چهارشنبه 13 اسفند 1393 نظرات (0)
دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-حضرت محمد -51دقیقه-حجم8.8مگابایت
دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-حضرت محمد -51دقیقه-حجم29.1مگابایت
فاطمه بازدید : 335 دوشنبه 04 اسفند 1393 نظرات (0)

یکی از ختوم مجرّب در برآورده شدن حاجات، صلوات بر حضرت فاطمه زهرا(س) است، که پانصد و سی مرتبه این صلوات را تکرار نماید و بگوید:

اللّهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها [و السّرّ المستودع فیها] بعدد ما أحاط به علمک.

بارپروردگارا؛ درود فرست بر فاطمه و پدر بزرگوارش و همسر گرامی‌اش و فرزندان عزیزش [و آن رازی که در وجود او به ودیعه نهادی]، به تعداد آنچه دانش تو بر آن احاطه دارد.

که در این صلوات شریف، مقصود از «رازی که در وجود مقدس آن حضرت(س) به ودیعه نهاده شده» حضرت حجت و امام موعود(ع) هستند.

نویسندهٔ صحیفهٔ مهدیه می‌گوید:

اگرچه این صلوات در کتب قدیمی وجود ندارد و از مرحوم شیخ انصاری(ره) شنیده شده، ولی به علت ارتباطی که آن بزرگوار با حضرت بقیهٔ الله ـ ارواحنا فداه ـ داشته‌اند، به احتمال قوی این دعا از حضرت صاحب‌الامر(ع) صادر شده است.

پی‌نوشت:

٭ برگرفته از: صحیفهٔ مهدیه، اثر سیدمرتضی مجتهدی سیستانی، ترجمهٔ مؤسسهٔ اسلامی ترجمه، نشر حاذق، ص ۵۸۴.

منبع: شبکه اینترنتی آفتاب

فاطمه بازدید : 310 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور ۳۰ فروردین ۹۳ در هیئت مکتب الزهرافاراقلیط ۰۵:۰۰ ۰

[تصویر: 30f.jpg]
دانلود سخنرانی استاد رائفی پور ۳۰ فروردین ۹۳ در هیئت مکتب الزهرا
اللهم عجل لولیک الفرج
فاطمه بازدید : 348 دوشنبه 11 آذر 1392 نظرات (0)

سخنرانی استاد رائفی پور در مشهد
به مناسبت شهادت حضرت رقیه (س)
یکشنبه 17 آذر بعد نماز عشاء
مشهد - بلوار قرنی - نبش قرنی 24 - مسجد اسکندری
 فایل تصویری تراکت مراسم :
http://axgig.com/images/74501359869218063295.jpg

فاطمه بازدید : 431 یکشنبه 31 شهریور 1392 نظرات (0)

رهبر عاليقدر حضرت آيت الله سيد على خامنه اى فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمين حاج سيد جواد حسينى خامنه‌اى، در روز 24 تيرماه 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنيا گشود. ايشان دومين پسر خانواده هستند. زندگى سيد جواد خامنه اى مانند بيشتر روحانيون و مدرسّان علوم دينى، بسيار ساده بود. همسر و فرزندانش نيز معناى عميق قناعت و ساده زيستى را از او ياد گرفته بودند و با آن خو داشتند. 
رهبر بزرگوار در ضمن بيان نخستين خاطره هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده شان چنين مى گويند: 
«پدرم روحانى معروفى بود، امّا خيلى پارسا و گوشه گير... زندگى ما به سختى مى گذشت. من يادم هست شب هايى اتفاق مى افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهيّه مى کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود.» 
امّا خانه اى را که خانواده سيّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنين توصيف مى کنند: 
«منزل پدرى من که در آن متولد شده ام، تا چهارـ پنج سالگى من، يک خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقير نشين مشهد بود که فقط يک اتاق داشت و يک زير زمين تاريک و خفه اى! هنگامى که براى پدرم ميهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر اين که روحانى و محل مراجعه مردم بود، ميهمان داشت) همه ما بايد به زير زمين مى رفتيم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمين کوچکى را کنار اين منزل خريده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شديم.» 
رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقير امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صميمي، اينگونه پرورش يافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سيد محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را ياد بگيرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسيس اسلامى «دارالتعّليم ديانتى» ثبت نام کردند و اين دو دوران تحصيل ابتدايى را در آن مدرسه گذراندند.

در حوزه علميه

ايشان از دوره دبيرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز کرده بود. سپس از مدرسه جديد وارد حوزه علميه شد و نزد پدر و ديگر اساتيد وقت ادبيات و مقدمات را خواند. 
درباره انگيزه ورود به حوزه علميه و انتخاب راه روحانيت مى گويند: «عامل و موجب اصلى در انتخاب اين راه نورانى روحانيت پدرم بودند و مادرم نيز علاقه مند و مشوّق بودند». 
ايشان کتب ادبى ار قبيل «جامع المقدمات»، «سيوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سليمان خان» و «نوّاب» خواند و پدرش نيز بر درس فرزندانش نظارت مى کرد. کتاب «معالم» را نيز در همان دوره خواند. سپس «شرايع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا ميرزا مدرس يزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شيخ هاشم قزوينى و بقيه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره مقدمات و سطح را بطور کم سابقه و شگفت انگيزى در پنچ سال و نيم به اتمام رساند. پدرش مرحوم سيد جواد در تمام اين مراحل نقش مهّمى در پيشرفت اين فرزند برومند داشت. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمينه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آيت الله ميرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شيخ رضا ايسى» خواندند.

 در حوزه علميه نجف اشرف

آيت الله خامنه اى که از هيجده سالگى در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آيت الله العظمى ميلانى شروع کرده بودند. در سال 1336 به قصد زيارت عتبات عاليات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهاى خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سيد محسن حکيم، سيد محمود شاهرودى، ميرزا باقر زنجانى، سيد يحيى يزدى، و ميرزا حسن بجنوردى، اوضاع درس و تدريس و تحقيق آن حوزه علميه را پسنديدند و ايشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولى پدر موافقت نکرد. پس از مدّتى ايشان به مشهد باز گشتند.

 در حوزه علميه قم

آيت الله خامنه اى از سال 1337 تا 1343 در حوزه علميه قم به تحصيلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آيت الله العظمى بروجردى، امام خمينى، شيخ مرتضى حائرى يزدى وعلـّامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که يک چشم پدر به علت «آب مرواريد» نابينا شده است، بسيار غمگين شدند و بين ماندن در قم و ادامه تحصيل در حوزه عظيم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در ترديد ماندند. آيت الله خامنه اى به اين نتيجـه رسيدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمايند. ايشان در اين مـورد مى گويند: 
«به مشهد رفتم و خداى متعال توفيقات زيادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظيفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفيقى داشتم، اعتقادم اين است که ناشى از همان بّرى «نيکى» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آيت الله خامنه اى بر سر اين دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتيد و آشنايان افسوس مى خوردند که چرا ايشان به اين زودى حوزه علميه قم را ترک کردند، اگر مى ماندند در آينده چنين و چنان مى شدند!... امّا آينده نشان داد که انتخاب ايشان درست بوده و دست تقدير الهى براى ايشان سر نوشتى ديگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آيا کسى تصّور مى کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولايت امر مسلمين خواهد رسيد؟! ايشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ايام تعطيل يا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصيلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتيد بزرگ حوزه مشهد بويژه آيت الله ميلانى ادامه دادند. همچنين ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصيل و مراقبت از پدر پير و بيمار، به تدريس کتب فقه و اصول و معارف دينى به طلـّاب جوان و دانشجويان نيز مى پرداختند.

 مبارزات سياسى

آيت الله خامنه اى به گفته خويش «از شاگردان فقهى، اصولى، سياسى و انقلابى امام خمينى (ره) هستند» امـّا نخستين جرقـّه هاى سياسى و مبارزاتى و دشمنى با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهيد راه اسلام شهيد «سيد مجتبى نوّاب صفوى» در ذهن ايشان زده است، هنگاميکه نوّاب صفوى با عدّه اى از فدائيان اسلام در سال 31 به مشهد رفته در مدرسه سليمان خان، سخنرانى پر هيجان و بيدار کننده اى در موضوع احياى اسلام و حاکميت احکام الهى، و فريب و نيرنگ شاه و انگليسى و دروغگويى آنان به ملـّت ايران، ايراد کردند. آيت الله خامنه اى آن روز از طـّلاب جوان مدرسه سليمان خان بودند، به شدّت تحت تأثير سخنان آتشين نوّاب واقع شدند. ايشان مى گويند: «همان وقت جرقه هاى انگيزش انقلاب اسلامى به وسيله نوّاب صفوى در من به وجود آمده و هيچ شکى ندارم که اولين آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد».

 همراه با نهضت امام خمينى (قدس سره)

آيت الله خامنه اى از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابى واعتراض آميز امام خمينى عليه سياستهاى ضد اسلامى و آمريکا پسند محمد رضا شاه پهلوى، آغاز شد، وارد ميدان مبارزات سياسى شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشيب هاى فراوان و شکنجه ها و تعبيدها و زندان ها مبارزه کردند و در اين مسير ازهيچ خطرى نترسيدند. نخستين بار در محرّم سال 1383 از سوى امام خمينى (قدس سره) مأموريت يافتند که پيام ايشان را به آيت الله ميلانى و علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامه هاى تبليغاتى روحانيون در ماه محرّم و افشاگرى عليه سياست هاى آمريکايى شاه و اوضاع ايران و حوادث قم، برسانند. ايشان اين مأموريت را انجام دادند و خود نيز براى تبليغ، عازم شهر بيرجند شدند و در راستاى پيام امام خمينى، به تبليغ و افشاگرى عليه رژيم پهلوى و آمريکا پرداختند. بدين خاطر در 9 محرّم «12 خرداد 1342» دستگير و يک شب بازداشت شدند و فرداى آن به شرط اينکه منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد شدند. با پيش آمدن حادثه خونين 15خرداد، باز هم ايشان را از بيرجند به مشهد آورده، تحويل بازداشتگاه نظامى دادند و ده روز در آنجا با سخت ترين شرايط و شکنجه و آزارها زندانى شدند.

 دوّمين بازداشت

در بهمن 1342 - رمضان 1383- آيت الله خامنه اى با عدّه اى از دوستانشان براساس برنامه حساب شده اى به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و سخنرانى و منبر و ديدار با علما و طلـّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانى ها و افشاگرى هاى پرشور ايشان بويژه درايـّام ششم بهمن ـ سالگرد انتخابات و رفراندوم قلـّابى شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روزپانزدهم رمضان که مصادف با ميلاد امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابى ايشان در افشاگرى سياستهاى شيطانى و آمريکايى رژيم پهلوى، به اوج رسيد و ساواک شبانه ايشان را دستگير و با هواپيما روانه تهران کرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادى ـ در زندان قزل قلعه زندانى شدند و انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند.

 سوّمين و چهارمين بازداشت

کلاسهاى تفسير و حديث و انديشه اسلامى ايشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظير جوانان پرشور و انقلابى مواجه شد. همين فعاليت ها سبب عصبانيت ساواک شد و ايشان را مورد تعقيب قرار دادند. بدين خاطر در سال 1345 در تهران مخفيانه زندگى مى کردند و يک سال بعد ـ 1346ـ دستگير و محبوس شدند. همين فعاليّت هاى علمى و برگزارى جلسات و تدريس و روشنگرى عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار ديگر توسط ساواک جهنّمى پهلوى در سال 1349 نيز دستگير و زندانى گردند.

 پنجمين بازداشت

حضرت آيت الله خامنه اى «مد ظله» درباره پنجمين بازداشت خويش توسط ساواک مى نويسد: 
«از سال 48 زمينه حرکت مسلحانه در ايران محسوس بود. حساسيّت و شدّت عمل دستگاههاى جارى رژيم پيشين نيز نسبت به من، که به قرائن دريافته بودند چنين جريانى نمى تواند با افرادى از قبيل من در ارتباط نباشد، افزايش يافت. سال 50 مجدّداً و براى پنجمين بار به زندان افتادم. برخوردهاى خشونت آميز ساواک در زندان آشکارا نشان مى داد که دستگاه از پيوستن جريان هاى مبارزه مسلـّحانه به کانون هاى تفـّکر اسلامى به شدّت بيمناک است و نمى تواند بپذيرد که فعاليّـت هاى فکرى و تبليغاتى من در مشهد و تهران از آن جريان ها بيگانه و به کنار است. پس از آزادى، دايره درسهاى عمومى تفسير و کلاسهاى مخفى ايدئولوژى و... گسترش بيشترى پيدا کرد».

 بازداشت ششم

در بين سالهاى 1350ـ1353 درسهاى تفسير و ايدئولوژى آيت الله خامنه اى در سه مسجد «کرامت» ، «امام حسن» و «ميرزا جعفر» مشهد مقدس تشکيل مىشد و هزاران نفر ازمردم مشتاق بويژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلـّاب انقلابى و معتقد را به اين سه مرکز مى کشاند و با تفکّرات اصيل اسلامى آشنا مى ساخت. درس نهج البلاغـه ايشان از شور و حال ديگـرى برخوردار بود و در جزوه هاى پلى کپى شده تحت عنوان: «پرتوى از نهج البلاغه» تکثير و دست به دست مى گشت. طلـّاب جوان و انقلابى که درس حقيقت و مبارزه را از محضر ايشان مى آموختند، با عزيمت به شهرهاى دور و نزديکِ ايران، افکار مردم را با آن حقايق نورانى آشنا و زمينه را براى انقلاب بزرگ اسلامى آماده مى ساختند. اين فعاليـّت ها موجب شد که در دى ماه 1353 ساواک بى رحمانه به خانه آيت الله خامنه اى در مشهد هجوم برده، ايشان را دستگير و بسيارى از يادداشت ها و نوشته هايشان را ضبط کنند. اين ششمين و سخت ترين بازداشت ايشان بود و تا پاييز 1354 در زندان کميته مشترک شهربانى زندان بودند. در اين مدت در سلولى با سخت ترين شرايط نگه داشته شدند. سختى هايى که ايشان در اين بازداشت تحمّل کردند، به تعبير خودشان «فقط براى آنان 
که آن شرايط را ديده اند، قابل فهم است». پس از آزادى از زندان، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش هاى علمى و تحقيقى و انقلابى ادامه داشت. البته ديگر امکان تشکيل کلاسهاى سابق را به ايشان ندادند.

 در تبعيد

رژيم جنايتکار پهلوى در اواخر سال 1356، آيت الله خامنه اى را دستگير و براى مدّت سه سال به ايرانشهر تبعيد کرد. در اواسط سال 1357 با اوجگيرى مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابى ايران، ايشان از تبعيدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمى عليه رژيم سفـّاک پهلوى قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختى و تلخى، ثمره شيرين قيام و مقاومت و مبارزه؛ يعنى پيروزى انقلاب کبير اسلامى ايران و سقوط خفـّت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوى، و برقرارى حاکميت اسلام در اين سرزمين را ديدند.

 در آستانه پيروزى

درآستانه پيروزى انقلاب اسلامى، پيش از بازگشت امام خمينى از پاريس به تهران، «شوراى انقلاب اسلامى» با شرکت افراد و شخصيت هاى مبارزى همچون شهيد مطهرى، شهيد بهشتى، هاشمى رفسنجانى و... از سوى امام خمينى در ايران تشکيل گرديد، آيت الله خامنه اى نيز به فرمان امام بزرگوار به عضويت اين شورا درآمد. پيام امام توسط شهيد مطهرى «ره» به ايشان ابلاغ گرديد و با دريافت پيام رهبر کبير انقلاب، از مشهد به تهران آمدند.

 پس از پيروزى

آيت الله خامنه اى پس از پيروزى انقلاب اسلامى نيز همچنان پرشور و پرتلاش به فعاليّت هاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزديکتر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بى نظير و بسيار مهّم بودند که در اين مختصر فقط به ذکر رؤوس آنها مى پردازيم: 
٭ پايه گذارى «حزب جمهورى اسلامى» با همکارى و همفکرى علماى مبارز و هم رزم خود: شهيد بهشتى، شهيد باهنر، هاشمى رفسنجانى و... دراسفند 1357. 
٭ معاونت وزارت دفاع در سال 1358. 
٭ سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 1358. 
٭ امام جمعه تهران، 1358. 
٭ نماينده امام خميني«قدّس سرّه» در شوراى عالى دفاع ، 1359. 
٭ نماينده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، 1358. 
٭ حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاى دفاع مقدس، در سال 1359 با شروع جنگ تحميلى عراق عليه ايران و تجاوز ارتش متجاوز صّدام به مرزهاى ايران؛ با تجهيزات و تحريکات قدرت هاى شيطانى و بزرگ ازجمله آمريکا و شوروى سابق. 
٭ ترور نافرجام ايشان توسط منافقين در ششم تيرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران. 
٭ رياست جمهورى؛ به دنبال شهادت محمد على رجايى دومّين رئيس جمهور ايران، آيت الله خامنه اى در مهر ماه 1360 با کسب بيش از شانزده ميليون رأى مردمى و حکم تنفيذ امام خمينى (قدس سره) به مقام رياست جمهورى ايران اسلامى برگزيده شدند. همچنين از سال 1364 تا 1368 براى دوّمين بار به اين مقام و مسؤوليت انتخاب شدند.
٭ رياست شوراى انقلاب فرهنگ، 1360. 
٭ رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام، 1366. 
٭ رياست شوراى بازنگرى قانون اساسى، 1368. 
٭ رهبرى و ولايت امّت، که از سال 1368، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر کبيرانقلاب امام خمينى (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبرى به اين مقام والا و مسؤوليت عظيم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک و درستى بود که پس از رحلت امام راحل، با شايستگى تمام توانستند امّت مسلمان ايران، بلکه مسلمانان جهان را رهبرى نمايند.

فاطمه بازدید : 510 جمعه 11 مرداد 1392 نظرات (0)
بسم الله الرحمن الرحیم=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=اطلاعیه سخنرانی استاد رائفی پوربا موضوع حکومت امام زمان (عج) به استناد روایات=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
آدرس : خیابان 17 شهریور پایین تر از میدان خراسان کوچه شهید کاظمی حسینیه حضرت سجاد (ع)زمان : ساعت 22:30تاریخ: از پنجشنبه 10 مرداد 1392 تا 16 مرداد 1392


=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-= =-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صلواتی هدیه نمایید...
"اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم"
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
فاطمه بازدید : 410 دوشنبه 07 مرداد 1392 نظرات (0)
خورشید فروزان حیات امام علی علیه السلام ،
در افق روز نوزدهم رمضان سال چهلم هجری در آسمان شهر کوفه به خون نشست و شمشیر مسموم نفاق و کین،
فرق انسان عدالت گستری را شکافت که برترین خلق پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله بود. 
آنان که می خواستند نور خدا را خاموش کنند،
نمی دانستند که اراده الهی، 
بر مانایی علی علیه السلام استوار است و می بینیم که همچنان، 
کردار و گفتار امام مؤمنان، 
چراغ راه مردان خدا و حق جویان و یکتاپرستان جهان است.

باور نمی كنیم كه شمشیری پركینه، اقیانوسی را توان شكافتن داشته باشد.
باور نمی كنیم كه ضربتی نفاق آمیز،
خورشید را از نورانیّت اندارد. و امشب سرخ ترین پرواز نماز،
از رواق خون گرفته محراب بندگی است. 
شب جان سوزترین ناله های نخلستان!



آسمان شهر باید 
صاعقه خون بر زمینیان بباراند.

و کوه های درهم و سخت
از خون فرو بریزند.

بیدهای مجنون
سرهای خمیده را به زمین بیاسایند.

گلهای پَرپَر و شمعهای سوزان 
گرد خانه حیدر به طواف برخیزند.

کودکان با چشمان اشکبار 
و قلبهای درهم تپیده نالان،
سرهای یتیمی را به آستانه در می کوبند.

کاسه های شیر لبریز و چشمان منتظر،
در دل و دعایشان خدایا حیدر«پدر ما»؛

ای کاش هیچ کس به یتیمان نگوید 
شیر خدا چشمانش را فرو بست.

ای کاش صدای ناله حسنین 
و پسران ام البنین به بیرون برنخیزد.
کاش صدای ناله ها به آسمان برنخیزد.
دختر علی طاقت ندارد.

گاه مولا سرش را میان چاه فرو می برد.
و گاه غریبانه میان نخلستان های کوفه می گریست.

که نکند زینبش اشک چشمان 
و سوز ناله دل غریبش را بشنود.

مولایم راز دلش،سلام های بی جواب!
چادر خاکی صورت نیلی و غریبی کودکانش را؛
با چاه همنوا می شد.

ای خدا دخت علی چه می بیند؟
آن روز دستهای بسته 
و امروز فرق شکسته








صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین علیه السلام




ای علی...
اي علي! اي نمايندهي غم، اي درياي درد، 
اين رحمت بزرگ خدا بر تو گوارا باد...
من اعتقاد دارم كه در جه شخصيت انسانها 
به اندازه غم و درد آنهاست، 
و ميدانم كه خداي بزرگ بربندگان مخلص و دلباخته خود 
رحمت ميكند و دريايي از درد 
و كوهي از غم به آنها ارزاني ميدارد. 


اي علي! من زير كوهي از غم كوبيده، 
و دريايي از درد غرق شده بودم 
و تحملم به پايان رسيده بود،
ولي تو غم و درد مرا با غم و درد علي بزرگ متصل كردي، 
و آنچنان كه به بينهايت متصل شدهباشم، آرامش يافتم. 


اي علي ! من علي را بيش از حد دوست ميداشتم، 
و حتي اگر پرستش غير ذات خدا مجاز بود، تو را ميپرستيدم ، 
ولي اين دوستي گنگ و مبهم بود، 
از تار و پود وجودم سر چشمه ميگرفت. 
ولي خوددليلش را نميدانستم، 
ولي تو علي به من شناساندي نه فقط باشمشير ذوالفقارش ، 
و كلام آتشينش... بلكه عشق سوزانش، 
و غمها و دردهايش و تنهايي و صبرش... 


من ديروز از برّش شمشير علي لذّت ميبردم 
و عظمت او را در قدرتش و كلامش ميدانستم، 
ولي امروز عظمت او را در عشق و ايمانش، 
در عرفانش، در تنهائيش، در كوههاي غمش، 
در درياهاي دردش مشاهده ميكنم، 


هنگاميكه دل دردمندش ميجوشد و ميخروشد 
و سر به چاه كرده ميگريد،
من بيش از اندازه به او احساس نزديكي ميكنم، 
هر چه بيشتر به او تهمت ميزنند، 
و هر چه زيادتر سّب علي ميكنند، 
و هر چه شديدتر شيعيانش را زجر و شكنجه ميدهند، 
عشق و احترام من به علي شديدتر 
و سوزانتر و عميقتر ميشود...
 

تو اي علي، حيات جاويد يافتهاي، 
و ما مردگان متحرك آمدهايم 
تا از فيض وجود تو، حيات بيابيم. 

 


فاطمه بازدید : 462 سه شنبه 01 مرداد 1392 نظرات (0)

بسم الله الرحمن الرحیم

باسلام خدمت دوستان گرامی

نرم افزار امیر عشق ویژه شب های قدر است که از پیش برای دانلود گذاشته شده تا دوستان بهترین استفاده را کنند، در این نرم افزارچند رسانه ای سعی شده تا کاربران فیض بیشتر را کسب کنند منوهای استفاده شده در نرم افزار:

صوت عشق: شامل سخنرانی استاد رائفی پور در مورد مظلومیت حضرت علی وسخنرانی ایشان در جمع معتکفین شیراز، که فوق العاده است و شامل قسمت مداحی، با مداحی های حاج عبدالرضلاهلالی با عناوین بابا حیدر و غلام حیدرم می باشد.

ویدویوعشق: شامل سخنرانی استاد دانشمند درباره ی رفتار شیعیان در قبال مولا و شامل مداحی مرحوم سید جواد درباره ی مظلومیت حضرت علی با داستان واقعی از زمان مردمان کوفی، که در ادامه با مداحی دلنشین حاج حسین سیب سرخی همراه است.

تصویرعشق: شامل تصویر گرافیکی در مورد شب قدر و والپیپرهای شهادت حضرت علی.

یادواره های عشق: شامل کتاب موبایل های جاوا ، که به راحتی قابل دریافت واستفاده می باشد از جمله کتاب نهج البلاغه وکتاب دانشنامه علوی.

کلام عشق: شامل کلام حضرت امیر واحادیث ناب از خود حضرت .

سفارش نرم افزار: برای دوستانی که در محیط های فرهنگی احتیاج به نرم افزار برای رساندن بیشتر مفاهیم اسلامی دارند.

از آنجا که نرم افزار گرافیک بالایی دارد سعی شد که با کمترین حجم در دسترس کاربران قرار گیرد”هدیه ناقابل ثائر خدمت حضرت امیر”

لینک دانلود غیرمستقیم:دانلود فايل AMIRE ESHG.rar | آپلود فايل 
حجم فایل:۴۲ mb


راهنمایی دانلود:بعد باز شدن لینک دانلود، پایین صفحه بر روی دانلود معمولی کلیک کنید وبعد از چند ثانیه کد درخواستی را وارد نمایید بعد وارد کردن کد درخواستی لینک دانلود نمایان میشود که با کلیک کردن از سرعت خوب دانلود لذت ببرید-التماس دعا

فاطمه بازدید : 400 جمعه 28 تیر 1392 نظرات (0)

خديجه عليها السلام نمونه برجسته كمال، نبوغ، فهم و بينش بود كه همانند آن را در ميان مردان و زنان، كمتر مي‌توان يافت، و عفّت، نجابت، طهارت، سخاوت، حسن معاشرت، صميميّت، مهر و وفا از جمله صفات برجسته او بود. 
در جاهليّت، خديجه را طاهره و سيّده نساء قريش مي‌خواندند و در اسلام، يكي از چهار بانويي كه بر همه بانوان بهشت فضيلت و برتري دارند، شناخته شد و جز دختر ارجمند و عزيزش، هيچ بانويي اين مقام و فضيلت را نيافت. 
او براي رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم نعمتي بزرگ، و رحمتي از رحمات واسعه خداوند متعال بود. 
براي مرد، به ويژه مردي كه بيرون خانه و در اجتماع به فعاليّت‌هاي بزرگ مشغول بوده و مقاصد عظيم داشته باشد و عهده‌دار پيكار و جهاد بوده و مورد يورش مخالفان و هجوم دشمنان باشد، بهترين آرامش دهنده قلب و روح و نگهبان پايداري و استقامت و رفع كننده خستگي و ناراحتي، همسر هوشيار و خردمند و مهربان و دلسوز است. 
اگر مردي در خارج از خانه با دشمنان گرم پيكار گشته و به حمله‌هاي وحشيانه، استهزاء، سرزنش و اذيّت و آزار مردم گرفتار گردد و در منزل نيز با همسري نادان و بدخو و ترسو، ضعيف و شماتت گر، روبرو شود كه او را از كار و هدف وي و پيمودن راهي كه مدّ نظر اوست باز دارد و او را سرزنش كند و به ترك دعوا و تسليم شدن به دشمنان وادار نمايد، از اينكه هر روز شوهرش مورد شتم و استهزاي جاهلان قرار مي‌گيرد، خسته و ناخوشايند باشد و در پي حلّ مشكلات همسر خويش برنيايد، بي شك مشكلات و دشواري‌هاي آن مرد، دو چندان خواهد شد. 

پيامبر اسلام صلّي الله عليه وآله وسلّم آورنده بزرگ ترين رسالت آسماني، از طرف خدا مأمور بود كه با خرافات و مظاهر شرك و بت پرستي و ستمگري و محروميّت توده‌هاي ضعيف و فقر و جهل و ناداني، فساد و فحشا و آنچه رذايل بود، مبارزه و با گردنكشان، مشركان و بت پرستانِ متعصّب، رؤساي قبايل و سران استثمار، با عادات و اديان باطل و تعصّبات كوركورانه جهاد كند. 
مشركان، همه توان و قدرت خويش از جمله: شجاعان پيلتن و مردافكن، شعراي دشنام ده و ناسزاگو، اراذل و اوباش، زن و مرد، خويش و بيگانه، را براي مبارزه با اهداف آن حضرت بسيج كردند؛ و تا آنجا كه مي‌توانستند او و چند تن از يارانش را اذيّت كردند؛ مي‌زدند؛ رنج داده، ناسزا مي‌گفتند؛ سر راهش را با خار و خاشاك مي‌بستند؛ در حال نماز و پرستش به او توهين كرده و روابط خود را با او ويارانش قطع نمودند. طعام و خوار ‌و بار را در اختيار او و كسان و پيروانش قرار نمي‌دادند و در كل، محيط خارج، عليه پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم به پيكار و نبرد برخاسته بود و همه مشركان با دعوت و رسالتش مخالفت مي‌نمودند. 
با وجود اين همه دشمن، و موانع و مشكلات، اگر در ميان همه اين دشمنان، پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم هر روز وقتي به خانه مي‌آمد، با چهره گرفته و معترض همسرش، آن هم همسري كه سيّده زنان قريش و داراي آن شخصيّت و صاحب آن همه ثروت و مكنت بود، روبرو مي‌شد كه از راه دلسوزي و ترحّم و يا اعتراض، از او مي‌خواست تا از دعوت خويش دست بردارد و خود را مورد اين همه اهانت و استهزاء قرار ندهد، در چه وضع عجيب و دشواري قرار مي‌گرفت؟! 

اگر آن همسر محترم كه ثروت كم نظير خودش را در اختيار شوهر قرار داده بود تا در راه خدا و دستگيري از فقيران انفاق كند، پيشنهاد مي‌داد كه: مناسب است با قوم و قبيله ات كه حاضرند تو را امير و پادشاه خود قرار دهند، سازش كني؛ و با دين و روش آنها كاري نداشته باشي و زندگي آرام و راحت ما را به يك زندگي سرشار از حادثه و نگراني تبديل ننمايي، پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم چگونه او را قانع مي‌ساخت؟ و چه كسي توانايي مرهم گذاشتن بر جراحات روح و جسم آن حضرت را داشت؟ 
بي‌شك سراسر زندگي پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم از داخل و خارج خانه، فشار و مانع و سختي مي‌شد. ولي لطف خدا دريچه‌هاي قلب خديجه را چنان به سوي درك حقّانيّت دعوت اسلام باز كرد و آن چنان دلش را نوراني و سرشار از معرفت و حكمت گردانيده بود كه هرگز پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم با چنان منظره اسفناك، در داخل خانه روبرو نشد. 
دكتوره «بنت الشّاطي» مي‌گويد: «آيا همسري غير از خديجه اين استعداد را دارا بود كه دعوت تاريخي شوهرش را وقتي از غار حرا آمد، با ايمان قوي و آغوش باز و مهر و عطوفت استقبال كند، بي آن كه در راستي او و اينكه خداوند او را تنها نخواهد گذاشت، شكّي در دل راه بدهد؟

آيا جز خديجه، هيچ بانوي ثروتمندي كه در ناز و نعمت و آسايش و احترام زيسته، مي‌توانست با كمال رضايت و خرسندي از زندگي اشرافي، اموال بسيار و عزّت و توانگري چشم بپوشد؛ تا در دشوار ترين لحظات زندگي كنار همسرش بايستد و او را در بلايا و مشكلات موجود در راه تحقّق هدفي كه به حقّانيّت آن ايمان داشت، ياري كند؛ حاشا و كلّا! فقط خديجه چنين بود و زنان ديگر چون او نيستند، مگر آنكه در طبقه و رتبه او باشند.» (۱) 
خداوند به جاي شهر مكّه، مردم مكّه و مهر و محبّت آنها و استقبال ايشان از دعوت به توحيد خديجه را به پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم عطا كرد، و او هنگامي كه حضرت به خانه مي‌آمد، به استقبال وي مي‌شتافت و از حال وي پرسش مي‌كرد و از او دلجويي مي‌نمود و رحمت و نصرت و لطف خدا را به ياد او آورده، گرد و غبار را از چهره درخشانش مي‌شست؛ و ملالت آزار قوم را با تسلاّهاي گرم از دلش مي‌زدود. 
«ابن اسحاق» مي‌گويد: سخني از قوم در ردّ و تكذيب، كه موجب اندوه و آزردگي فكر و خاطرش شود، نمي‌شنيد؛ مگر آن كه خدا آن اندوه را به واسطه خديجه برطرف مي‌ساخت. خديجه سنگيني سخنان سخت را بر او سبك مي‌كرد و او را تصديق مي‌نمود. و رفتار و جسارت‌هاي مردم را بي ارزش و بي اهميّت مي‌شمرد. 
آري، خديجه نخستين زني بود كه دين اسلام را پذيرفت و با پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم نماز خواند؛ و جز علي بن ابي طالب عليه السلام ـ كه همواره پيش و بعد از بعثت، ملازم و پيرو پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم بود و از راه و روش پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم لحظه‌اي جدا نشد ـ كسي از بندگان خدا سابقه اسلام او را ندارد. 

خديجه با دورانديشي و افكار حكيمانه، خردمندي و حدس صائبي كه داشت، دعوت پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم را پذيرفت، و سوابقِ نيكو و درخشان رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم و اخلاق و صداقت و راستگويي و امانت‌داري، ياري ضعفا و دستگيري از فقرا، تواضع، قناعت و ايثار و بخشش و مهمان نوازي و ساير صفات پسنديده آن حضرت، همه در نظر خديجه ـ آن زن آزموده حكيمه ـ مجسّم بود؛ و مي‌دانست آن سوابق عالي و ملكوتي، در چنان محيط تاريك و پر از فساد و تباهي از علايم نبوّت است. 
خديجه، پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم را به خوبي شناخته و دريافته بود كه او از باطل پرهيز دارد و از دروغ بيزار است. 
بنابراين خديجه در پذيرفتن اسلام، هيچ گونه صبر و ترديدي نكرد؛ و از همان قدم اوّل، يار و مددكار پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم شد و ثروت و اموال خود را براي ياري دين خدا، در اختيار پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم قرار داد. 
خديجه نيز چون پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم از آزار مشركان و بت پرستان بي نصيب نماند؛ زن‌ها از او كناره گرفته و رفت و آمد با او را قطع كردند؛ به او زخم زبان مي‌زدند و سخنان درشت مي‌گفتند، حتّي در هنگام زايمان به كمك او نمي‌آمدند و او را تنها مي‌گذاشتند. 

امّا خديجه، آينده‌اي را مي‌ديد كه ديگران نمي‌ديدند. او مي‌دانست دين محمّد حقّ است؛ و طولي نخواهد كشيد كه پرستش خداي يگانه، جاي پرستش بت‌ها را خواهد گرفت؛ و خدا پيامبرش را ياري مي‌كند و روز به روز بر شهرتش افزوده مي‌شود. 
آري، خديجه در اسلام مقامي يافت كه از ميان بانوان، جز دخترش كه سيّده نساء عالمين است كسي به آن مقام و افتخار دست نيافت، و خدا نسل پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم را از چنين بانويي قرار داد. 
پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم در عين نشاط جواني، در سنِّ بيست و پنج سالگي با خديجه كه چهل سال از عمر خويش را پشت سر گذاشته بود، ازدواج كرد. و حدود بيست و چهار سال، خديجه چراغ خانه پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم و انيس و غمخوار او بود و پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم تا خديجه زنده بود، يعني تا سنّ پنجاه سالگي خودش و شصت و پنج سالگي خديجه، زن ديگري اختيار نكرد. 

بعد از خديجه هم اگر چه به اقتضاي حكمت‌ها و مصالحي، زن‌هاي متعدّدي گرفت، ولي هيچ يك از آنها جاي خديجه را نگرفتند و فراقي را كه از فقدان خديجه در خانه رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم پيدا شد، پر نكردند، و پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم از آنها صاحب فرزندي نشد و نسل او از خديجه باقي ماند. 
پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم خديجه را فراموش نكرده و از اخلاق و صفات او ياد مي‌فرمود؛ به كساني كه با او آشنا و دوست بودند، احسان و لطف مي‌كرد. 
«عايشه» مي‌گويد: «بر احدي از زن‌هاي پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم آن قدر غيرت نورزيدم كه بر خديجه غيرت ورزيدم. براي اينكه پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم بسيار از او ياد مي‌فرمود و اگر گوسفندي ذبح مي‌شد، از آن براي دوستان خديجه مي‌فرستاد». (۲) 
و نيز از «عايشه» روايت شده است كه: «رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم از خانه بيرون نمي‌رفت، مگر آن كه خديجه را ياد مي‌كرد و بر او به خوبي و نيكي مدح و ثنا مي‌فرمود. 

روزي از روزها غيرت مرا گرفت، گفتم: او پير زني بيش نبود و خدا بهتر از او را به شما عوض داده است. پيامبر صلّي الله عليه وآله و سلّم غضبناك شد؛ به طوري كه موي جلوي سرش از خشم تكان مي‌خورد؛ سپس فرمود: «نه، به خدا، بهتر از او را خدا به من عوض نداده، ايمان آورد به من، وقتي مردم، كافر گرديدند و تصديق كرد مرا، هنگامي كه مردم مرا تكذيب مي‌كردند و در اموال خود با من مواسات كرد، وقتي مردم مرا محروم ساختند و خدا از او فرزنداني روزي من كرد و از زنان ديگر محروم فرمود». (۳) 
«انس بن مالك» روايت كرده كه رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم فرمود: «بهترين زنان عالم مريم بنتِ عمران وآسيه بنت مزاحم و خديجه بنت خُوَيْلِد و فاطمه بنت محمّد صلّي الله عليه وآله وسلّم هستند».(۴) 
از «ابن عبّاس» روايت شده كه: پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم چهار خط در زمين كشيد و فرمود: «آيا مي‌دانيد اين چيست؟» عرض كردند: «خدا و رسول خدا داناتر است.» پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم فرمود: «فاضلترين زنان بهشت، خديجه بنت خويلد و فاطمه بنت محمّد صلّي الله عليه وآله وسلّم و مريم بنت عمران و آسيه بنت مزاحم ـ همسر فرعون ـ مي‌باشند.» (۵) 
در «سيره ابن هشام» روايت كرده كه: جبرييل خدمت رسول خدا آمد و گفت: «خديجه را از طرف خدا سلام برسان». 
پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم فرمود: يا خَديجَةٌ هذا جِبْريلُ، يُقْرِئُكِ السَّلام مِنْ رَبِّكِ. فَقَالَتْ خَديجَةُ : اَللهُ السَّلامُ وَمِنْهُ السَّلامُ، وعَلي جِبْريلَ السَّلامُ» (۶) 
و به روايت «حاكم»، خديجه فرمود: اِنّ اللهَ هُوَ السَّلامُ وَ عَلي جِبْريلَ السَّلامُ، وَ عَلَيْكَ السَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُه».(۷) 
يكي از مزاياي خديجه اين بود كه همواره پيش از بعثت و بعد از بعثت، پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم را تعظيم مي‌كرد و سخنش را تصديق مي‌نمود. فضايل خديجه و كرايم اخلاق او بسيار است كه قلم ناتوان امثال بنده توان بيان آن را ندارد. سَلامُ الله عَلَيْها وَ عَلي بَعْلِها رَسُولِ اللهِ صَلّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَي ابْنَتِها سَيَّدَةِ نِساءِ الْعالَمينَ وَ عَلي صَهْرِها عَلِيٍّ اَميرِ الْمُؤمِنينَ وَ سَيِّدِ الْمُسْلِمينَ وَ عَلي اَبْنائِهَا الْاَئِمَّةِ الطّاهِرينَ. 

به نقل از ایت الله صافي گلپایگانی

فاطمه بازدید : 455 پنجشنبه 27 تیر 1392 نظرات (0)



These are the orders issued by the creature of Allah, Ali, the son Abu Taalib (a) to Maalik, the son of Ashtar when he appointed Maalik as the Governor of Egypt to collect Zakat there, to combat the enemies of Islam and Egypt, to work for the welfare of its people and to look after its prosperity.
I order you, Maalik, always to keep the fear of Allah in your mind, to give priority to His worship and to give preference to obeying His Commands over every other thing in life, to carefully and faithfully follow the commandments and interdictions as are given by the Holy Book and the traditions of the Holy Prophet (s) because the success of a man to attain happiness in this world and in the next depends upon these qualities, and a failure to achieve these attributes brings about total failure in both the worlds.
I order you to use your head, heart, hands and tongue to help the creatures of Allah because the Almighty Allah holds Himself responsible to help those who sincerely try their best to help Him. Allah has further ordered you to keep your desires under control, to keep yourself under restraint when extravagant and inordinate yearnings and cravings try to drive you towards vice and wickedness because usually your 'self' tries to incite and drag you towards infamy and damnation unless the Merciful Lord comes to your help.

فاطمه بازدید : 5092 چهارشنبه 19 تیر 1392 نظرات (0)
در ژوئیه سال 1951 میلادی گروهی از دانشمندان معدن شناس روسی برای معدن یابی ، مشغول زمین کاوی بودند که ناگهان به تخته چوبهایی پوسیده بر خوردند و پس از کاووش بیشتری معلوم شد که آنجا چوبهای بسیاری در زیر زمین ، وجود داشته که گذشت زمان ، آنها را کهنه و پوسیده ساخته است و از علائمی در یافتند که باید این چوبها غیر عادی و مشتمل بر راز نهفته ای باشد ، این بود که با دقت کامل زمین را شکافتند و در نتیجه چوبهای پوسیده و چیزهای دیگری از آنجا در آوردند و در آن میان ، تخته چوب مستطیلی یافتند که همه را به حیرت انداخت ، زیرا در اثر گذشت زمان کهنگی و پوسیدگی به تمام چوب ها راه یافته بود ، جز این تخته که چهارده اینچ طول و ده اینچ عرض داشت و حروفی چند برآن منقش بود . دولت روس برای تحقیق و بررسی در باره این تخته چوب در 27 فوریه سال 1953 میلادی کمیته ای تشکیل داد که اعضای ان باستان شناسان و استادان شناخت زبانهای عهد عتیق بودند و ما اکنون نام و عنوان آنان را در اینجا می آوریم بالاخره پس از هشت ماه تحقیق و کاووش ، اسرار آن تخته چوب ، برای کمیته تحقیق کشف گردید و معلوم شد که این تخته چوب ، از کشتی حضرت نوح علیه السلام است که برای تیمن و مدد خواهی چیزهائی بر آن نوشته و بر کشتی نصب کرده است . در وسط تخته یک تصویر پنجه نمائی وجود داشت که عبارتی چند به زبان سامانی بر ان نگاشته بود ...

 

 

کمیته تحقیق ، پس از 8 ماه فکر و دقت و زحمت فراوان ، نوشته مذکور را خواندند و به حروف روسی در آوردند که در ماهنامه ای در مسکو در نوامبر سال 1953 و مجله weekly – mirror در28 دسامبر سال 1953 و روزنامه الهدی در قاهره و در تاریخ 31 مارس سال 1954 درج گردیده است


سپس استاد زبان باستانی شناس بریتانیا اقای MR . N . F . Maks  الفاظ مذکور را به انگلیسی چنین ترجمه کرد :

O. my god my helper , keep my hand with merey and with your holy bodies

: mohamad , alia , shabbar , shabbir , fatema .

 they allare biggests and honourables .

 the world established for them .

 help me by their names .

 you can refrm to right .


ماهنامه star of bartania چاپ لندن در ژانویه سال 1954 و مجله manchestor . sun light در 23 ژانویه سال 1954 و همچنین در مجله London weekly mirror در تاریخ اول فوریه سال 1954

ترجمه :
ای خدای من و ای مددکار من به لطف و مرحمت خود و به طفیل ذوات مقدس محمد ، ایلیا ، شبر ، شبیر و فاطمه علیهم السلام دست مرا بگیر . این پنج وجود مقدس از همه با عظمت تر و واجب الاحترام هستند و تمام دنیا برای انان ، برپا شده است . پروردگارا به واسطه نامشان ، مرا مدد فرمای . تو میتوانی همه را به راه راست هدایت نمایی .

علی علیه السلام و استمداد حضرت سلیمان علیه السلام


در جنگ جهانی اول در سال 1916 میلادی هنگامی که عده ای از سربازان انگلیسی در چند کیلومتری بیت المقدس مشغول سنگر گیری و حمله و آرایش نظامی بودند ، در دهکده کوچکی به نام « اونتره » یک لوح نقره ای پیدا کردند که حاشیه اش به جواهرات گرانبها مرصع و در وسطش ، خطوطی به حروف طلایی نگارش یافته بود. و چون آن را نزد فرمانده خود « میجرای این گریندل » بردند و هر چه کوشیدند نتوانستند از آن چیزی بهمند ولی دریافتند که این نوشته به زبان اجنبی بسیار قدیمی است و بالاخره این لوح ، به وسیله وی دست به دست گردید تا رسد به دست سرپرست ارتش بریتانیا « لیفتو نانت ، Liftonant   و  گلدستون Glad Stone   و ایشان هم آنرا به دست باستانشناسان بریتانیا سپردند پس از پایان جنگ در سال 1918 میلادی در باره لوح مذکور به تحقیق و بررسی پرداختند و کمیته ای تشکیل دادند که اساتید شناخت زبان های باستانی بریتانیا و آمریکا و فرانسه و آلمان و سایر کشورهای اروپایی جزء آن کمیته بودند . پس از چند ماه بررسی و تحقیق در سوم ژانویه در سال 1920 میلادی معلوم شد که این لوح مقدسی است به نام« لوح سلیمانی » و سخنانی از حضرت سلیمان علیه السلام را در بردارد که به الفاظ عبرانی قدیم نگارش یافته است . 
منبع این مطلب : the book of languages نوشته tasulwadi صفحه 89 و تاریخ السنه نوشته عاصر صفحه 211 و اللسان قاهره صفحه 530

و اینک ترجمه لوح سلیمانی :
الله ، احمد ، ایلی ، باهتول ، حاسن ، حاسین 
یاه احمد ! مقذا ، یاه ایلی ! انصطاه ، یاه باهتول ! اکاشئی ، یاه حاسن ! اضو مظع ، یاه حاسین ! بارفو ، امو سلیمان صوء عئخب زالهلاد اقتا ، بذت الله کم ایلی 
یعنی :

 

ای احمد به فریادم رس ، یا علی مرا مدد فرمای ، ای بتول نظر مرحمت فرمای ، ای حسن کرم فرمای ، یا حسین خوشی بخش ، این سلیمان اکنون به این پنج بزرگوار استغاثه میکند و علی قدرة الله است
فاطمه بازدید : 355 یکشنبه 16 تیر 1392 نظرات (0)
موضوع مناظره: تغییر قبله مسلمین و بداء



16 ماه پس از هجرت،در نیمه رجب، پیامبراسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ در مسجد «بنی سلمه» (واقع در یك كیلومتری شمال مسجد احزاب) با جمعی از مسلمین، نماز ظهر را اقامه می كردند، پس از دو ركعت، جبرئیل آیه شریفه: قَدْنَری تَقَلُّبَ وجهك فی السَّماء فَلَنُوللیَنَّكَ قِبْلَهً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ المَسجِد ِالحَرامِ وَ حَیْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ...( 139 سوره بقره) را نازل كرد،پیامبراكرم(ص) در حال نماز به طرف كعبه برگشت و دو ركعت بعد را به طرف كعبه خواند، اقتدا كنندگان نیز متابعت كردند، و آن مسجد، بهنام
 «مسجد ذو قبلَتَین» معروف گردید. 

پس از این ماجرا، این بار یهودیان از هر سو، به این قانون تغییر قبله اعتراض كردند، و از این جهت بر ضدّ اسلام به تبلیغ پرداختند. در این شرئط، بین آنها و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ توافق شد كه این مسئله در یك جلسه بحث آزاد، مطرح گردد. 

جمعی از یهود در آن جلسه شركت كردند، و پس از برقراری جلسه، نخست یهود سخن را به دست گرفته و به صورت سؤال چنین گفتند: 

جمعیت یهود: «شما بیش از یك سال كه به مدینه آمدهاید به سمت بیتالمقدّس، نماز میخواندید ولی اكنون از آن منحرف شده و به سمت كعبه نماز میخوانید لطفاً بفرمائید، نمازهائی كه به سوی بیتالمقدّس میخواندید، درست بوده یا باطل بوده است؟ 
اگر درست بود، قهراً عمل دوّم شما باطل است و اگر باطل بود، ما چگونه به اعمال دیگر شما (كه در حال تغییر است) اطمینان پیدا كنیم، كه همچون قبله فعلی شما، باطل نباشد؟!

پیامبر: هر دو قبله، هر كدام در جای خود درست و حق بوده در این چند ماه، نماز خواندن به سمت بیتالمقدّس حق بود، اینك ما از طرف خدا مأمور شدیم كه خانه كعبه را قبله خود قرار دهیم. 

وَلِلّهِ الْمَشْرِقُ وَالّمَغْرِبُ فَاَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ اِنَّ الله واسِعٌ عَلیِمٌ: 
«مشرق و مغرب از آن خداست و به هر سو رو كنید خدا آنجا است خداوند بینیاز و دانا است» (سوره بقره، آیه 115) 

جمعیّت یهود: ای محمّد! آیا برای خدا «بداء» حاصل شد (یعنی موضوعی برای او در سابق مخفی بود و اكنون آشكار شد، و از دستور قبل پشیمان شده و دستور دیگری داد). 
و بر این اساس، قبله جدید معیّن كرد؟ اگر چنین بگوئی خدا را همچون یك انسان نادان و پشیمان شده فرض كرده ای؟!


پیامبر: «بَداء» (به این معنی) از برای خدا نیست، خدا آگاه و قادر مطلق است، خطائی از او سر نمیزند كه بعد پشیمان گردد و تجدید نظر كند، و هیچ چیزی مانع سر راه او نیست، تا به خاطر آن، وقتها را عوض بدل نماید. 
از شما می پرسم: «آیا انسان بیمار، سالم نمیشود و یا انسان سالم رنجور و بیمار نمیگردد، و یا زنده، نمیمیرد و زمستان، تابستان نمیشود؟ آیا خداوند كه اینگونه امور را تبدیل به امور دیگر میكند، برایش «بَداء» حاصل میشود؟!»

جمعیّت یهود: نه در این امور «بَداء» نیست.

پیامبر: تغییر قبله نیز، از همین قبیل است، خداوند در هر زمان برحسب مصالح بندگان، دستور خاصّی دارد، هر كس اطاعت كند، پاداش میبرد وگرنه مجازات خواهد شد، نباید باصلاح و تدبیر خدا مخالفت كرد.


...........


احتجاج طبرسی/ ص83-85


اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    آیا از عملکرد سایت و موضوعات راضی هستید؟
    بیشترین مطالب درباره چی باشن؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 413
  • کل نظرات : 189
  • افراد آنلاین : 21
  • تعداد اعضا : 141
  • آی پی امروز : 309
  • آی پی دیروز : 84
  • بازدید امروز : 572
  • باردید دیروز : 146
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,327
  • بازدید ماه : 1,327
  • بازدید سال : 58,794
  • بازدید کلی : 598,942